معرفی وبلاگ
با سلام خدمت دوستان تبلاگنویس من تصمیم گرفتم چون در اواخر سال 91 هستیم وآستانه عید نوروز سال 92:بر آن شدم تا باایجاد این تبلاگ درباره نوروز ایرانیان هم به این سنت ایرانی بپردازیم وهم ارزیابی کنیم سال تولید ملی وسالی که قرار است رهبرمان آن را نامگذاری کند :امید است که بتوانم با ایجاد این تبلاگ به شما دوستان کمک کنم سخنی از رهبر عزیزم درباره نوروز: به نظر من آن‌چه كه ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است، یكى از زیباترین و شایسته‌ترین كارهایى است كه مى‌شود با یك مراسم تاریخى و سنّتى انجام داد. اوّلِ سال شمسى ما ایرانی‌ها، - یعنى اوّل بهار - عید نوروز است. اوّلاً ملت ایران افتخار دارد كه سال شمسى او هم سال هجرى است؛ یعنى هم‌چنان‌كه سال قمرى ما - كه سال 1418 است - از مبدأ هجرت خاتم الانبیاء علیه و على آله الصّلاة والسّلام است، سال شمسى ما هم از مبدأ هجرت است. بقیه‌ى ملت‌هاى مسلمان براى سال شمسى خود، از سال میلادى استفاده مى‌كنند؛ ولى ما ایرانی‌ها، هجرت نبىّ اكرم را، هم مبدأ سال قمرى قرار دادیم، هم مبدأ سال شمسى. با ما همرا باشید
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 270138
تعداد نوشته ها : 182
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
zekrollaei92:zahrazekrollaei

درودهاي خداوند و فرشتگان و حاملان عرش او و همه آفريدگان زميني و آسماني بر آن گوهر قدسي باد كه قالب انساني يافت. آن صورت نفس كلّي، فيض بخش عوالم عقلاني، پاره حقيقت نبوي، سرآمد نگاه انوار علوي، سرچشمه‏هاي اسرار فاطمي، رهايي يافته و رهايي دهنده دوستدارانش از آتش دوزخ، ميوه درخت يقين، بانوي بانوان دو عالم، شناخته ارج و ناشناخته مزار، روشنيِ چشم رسول و زهراي پاك بتول.*

* صلوات كبير، محي‏الدّين‏ابن‏عربي.

سيره رفتاري حضرت زهرا عليهاالسلام
گاهي شكوه بانوي بزرگ جهان، چنان دل و جان را لبريز مي‏سازد كه توان سخن گفتن را از انسان مي‏گيرد. جايگاه رفيع فاطمه اطهر عليهاالسلام خيره كننده ديدگان هر بيناست. باري! برخي در شناختن و شناساندن اين بانو، كه مادرِ عصمت و آينه عفاف است، به دامن روايات و آياتي پناه مي‏برند كه گوياي شأن والاي اوست.

در شأن فاطمه عليهاالسلام آيات بسياري نازل گشته و روايات نيز همچون دريايي موّاج و متلاطم طراوت بخش ساحل انديشه‏ها و كرانه‏هاي معرفت است.

امّا در اين ميان، راه ديگري نيز وجود دارد كه ما را با ژرفاي كمالات و جلوه فضيلت‏هاي اين بانو آشنا مي‏سازد، آن هم نگريستن به سيره عملي و شيوه رفتاري آن بزرگوار است. در واقع، زندگينامه زيبا و پرنكته و آموزنده او در ابعاد گونه گون، آينه‏اي است كه نوري از بزرگي‏ها و فضيلت‏هاي او را بر رواق دلمان مي‏تاباند و شبستان جان را همچون روز، روشن مي‏سازد.

نگارنده در اين نوشته مروري دارد بر چند فراز برجسته از زندگي حضرت زهرا عليهاالسلام كه بيشتر كاربردي و عملي است؛ چرا كه فاطمه عليهاالسلام «اسوه» و «الگو» است.

پس شايسته است كه در بند بند اين بخش‏هاي نوراني از حيات فاطمه عليهاالسلام ، به دقت بنگريم و با نگرشي جامع درس هايي را كه از اين نمونه‏ها مي‏آموزيم، در كلاس زندگي به كار بنديم.

1. معنويت در خانه فاطمه عليهاالسلام
زندگي حضرت فاطمه عليهاالسلام سراسر نور و پر از معنويت بود. او توانست در خانه كوچك خود، با تمام مشكلات، به عرفان كامل برسد. وي به جايي رسيد كه جبرئيل امين بر او نازل مي‏شد.

فاطمه عليهاالسلام عاشق عبادت بود. او در تسليم و اطاعت و در استقبال از عبادت، چنان به پيش رفت كه حتي سلامت خويش را از ياد بُرد.

امام باقر عليه‏السلام در شأن عبادت او فرمود: «كانت تَقُومُ حَتّي تَورَّمَ قدماها»

روزي رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به او فرمود: «دخترم از خدا چيزي بخواه كه جبرئيل از جانب خدا وعده اجابت داده است.»، فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: «حاجتي جز توفيق در بندگي خدا ندارم. آرزويم اين است ناظر جمال او باشم و به وجه كريمش نظاره كنم» و خود در مناجاتش مي‏فرمود: «أسالك لذّة النّظر الي وجهك».

همسر و فرزندان او، عاشق معبود يگانه بودند. خانه‏اي كه پر از نور و نماز و قرآن و عبادت است، ارزشمند است.

حضرت علي عليه‏السلام و فاطمه زهرا عليهاالسلام هر دو عاشقانه و خالصانه عبادت مي‏كردند. اين طور نبود كه فقط علي عليه‏السلام در نماز غرق شود؛ بلكه فاطمه زهرا عليهاالسلام نيز چنان در محراب به عبادت مي‏ايستاد كه از شدّت ترس، نَفَسش به شماره مي‏افتاد.

امروز بايد زن و مرد به اين زوج ملكوتي اقتدا كنند و هر دو به معراج عرفان، معنويّت و سير و سلوك برسند.

علاّمه مجلسي قدس‏سره در مورد خانه علي و فاطمه عليهماالسلام از انس بن مالك، و بُريره نقل مي‏كند:

هنگامي كه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم اين آيه شريفه را خواند: «في بيوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَن تُرْفَعَ و يُذْكَرَ فيها اسمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بالْغُدُوِّ والآصالِ»1؛ در خانه‏هايي (مانند معابد، مساجد و منازل انبيا و اوليا) خدا رخصت داده كه آنجا رفعت يابد و در آن، ذكر نام خدا شود و صبح و شام تسبيح و تنزيه ذات پاك او كنند.

مردي برخاست و سؤال كرد: اي رسول خدا! اين خانه‏ها كدامند؟

حضرت فرمود: خانه‏هاي انبيا. سپس ابوبكر برخاست و پرسيد: اي رسول خدا! آيا اين خانه (اشاره به خانه علي و فاطمه) نيز از همان خانه‏هاست؟ حضرت فرمود: آري و از برترين آنان است.

ابن عباس مي‏گويد: در مسجد پيامبر بوديم كه يكي از قاريان قرآن آيه «في بيوتٍ اذِنَ اللّهُ...» را تلاوت كرد. پرسيدم: اي رسول خدا! اين خانه‏ها كدام خانه‏ها هستند؟

حضرت فرمود: خانه‏هاي انبيا. و سپس با دست خويش به خانه فاطمه زهرا عليهاالسلام اشاره كرد.2

2. ايمان فاطمه عليهاالسلام
امام باقر عليه‏السلام مي‏فرمايد: روزي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم سلمان را براي رساندن پيامي به خانه فاطمه عليهاالسلام فرستاد. سلمان مي‏گويد: سپس از درنگ كوتاهي در پشت درخانه آن حضرت، سلام گفتم، صداي فاطمه عليهاالسلام را از داخل خانه شنيدم كه قرآن مي‏خواند و در بيرون اتاق، دستاس در حال چرخيدن بود. ماجرا را به پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم خبر دادم. آن حضرت تبسّمي كرده و فرمود:

«يا سلمانُ اِنَّ ابنَتي فاطمةَ مَلاءَ اللّهُ قَلْبَها و جَوارِحَها الي مشاشِها...؛ اي سلمان! خداوند قلب، اعضا و جوارح دخترم فاطمه را تا فرق سرش مملوّ از ايمان كرده است. دخترم خود را در اطاعت و عبادت خدا قرار داده. پس خداوند فرشته‏اي را به نام زوقابيل (جبرئيل) فرستاده تا به جاي او دستاس را بگرداند.»3

3. در محراب عبادت
پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود: دخترم فاطمه، سرور زنان جهان از اوّلين و آخرين است. هنگامي كه او در محراب عبادت مي‏ايستد، هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرّبين بر او سلام گفته و همان ندايي را كه به مريم مي‏گفتند، به فاطمه عليهاالسلام مي‏گويند كه: «اِنَّ اللّهَ اصطَفاكِ و طَهَّرَكِ واصْطفاكِ علي نِساءالعالمينَ»4

حَسن بَصري (زاهد معروف) مي‏گويد: «لم يَكُنْ في الاُمّةِ اَزْهَدَ و لا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ...؛ در امت اسلام عابدتر از فاطمه عليهاالسلام نبود. وي آنقدر نماز مي‏خواند و عبادت مي‏كرد كه دو پاي مباركش ورم مي‏نمود.»5

4. فاطمه عليهاالسلام و مائده آسماني
حضرت فاطمه عليهاالسلام به نماز، علاقه فراواني داشت و هرگاه حاجتي داشت، به نماز متوسّل مي‏شد. سه روز بود كه در خانه علي عليه‏السلام و فاطمه عليهاالسلام غذا يافت نمي‏شد و آنان اين مدت را بدون غذا سپري كردند. علي عليه‏السلام وارد منزل شد در حالي كه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نشسته و فاطمه عليهاالسلام نماز مي‏خواند و بين اين دو نفر ظرفي سرپوشيده بود. وقتي فاطمه عليهاالسلام از نماز فارغ شد، سرپوش را از آن ظرف برداشت اما ظرف مملوّ از نان و گوشت بود. علي عليه‏السلام فرمود: اي فاطمه! اين از كجا برايت رسيده؟ گفت: از جانب خدا نازل شده است. خداوند به هر كه بخواهد، روزي مي‏دهد. رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود: آيا مي‏خواهيد نظير اين را براي شما نقل كنم؟ گفتند: بله، اي رسول خدا! فرمود: اي علي! مَثَل شما مثل زكرياست كه هر وقت بر حضرت مريم عليهاالسلام وارد مي‏شد، مي‏ديد كه در محراب عبادت است و در نزد وي خوراك نهاده شده است. زكريا مي‏فرمود: اي مريم! اين از كجا آمده است؟ مريم در جواب مي‏گفت: از جانب خدا! خدا هركس را كه بخواهد، روزي مي‏دهد. آن گاه آن غذا را يك ماه خوردند و آن كاسه همان ظرفي است كه حضرت مهدي «قائم آل محمّد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم » در آن غذا مي‏خورد.6

5. حضرت زهرا عليهاالسلام و ترس از قيامت
حضرت زهرا عليهاالسلام به شدّت از روز قيامت و سختي آن نگران بود. او از پدرش رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم درباره چگونگي زنده شدن و احوال قيامت سؤالات بسياري مي‏نمود.

علاّمه مجلسي قدس‏سره مي‏نويسد:

هنگامي كه آيه «و اِنَّ جَهَنَّم لَمَوعِدُهُم اجمعين لها سبعةُ ابوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنهُمْ جُزءٌ مَقْسومٌ»7 بر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نازل شد، آن حضرت به شدّت گريست و يارانش نيز با گريه آن حضرت، گريه كردند؛ اما كسي نمي‏دانست كه پيامبر چرا مي‏گريد و جبرئيل چه چيزي را بر او نازل كرده كه باعث گريه فراوان پيامبر شده است. از طرفي، هيچ كس ياراي سخن گفتن با آن حضرت را نداشت. اصحاب چون مي‏دانستند وقتي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نگاهش به فاطمه عليهاالسلام مي‏افتد، شاد مي‏گردد، فردي را به خانه فاطمه عليهاالسلام فرستادند تا وي را از اين ماجرا و گريه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم باخبر سازد. دختر رسول خدا با شنيدن اين خبر برآشفت و خانه را به قصد مسجد و ديدار پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ترك گفت. هنگامي كه فاطمه عليهاالسلام نزد پيامبر آمد، فرمود: «پدرجان! جانم فدايت باد! چه چيز تو را به گريه درآورده است؟!». پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم آنچه را كه جبرئيل بر او نازل كرده بود، بر دخترش تلاوت كرد. فاطمه عليهاالسلام از شدّت ترس و وحشت، با صورت بر زمين افتاد، در حالي كه مي‏فرمود: «اَلوَيْلُ وِ ثُمَّ الوَيْلُ لِمَنْ دَخَلَ فِي‏النّار؛ واي، پس واي بر كسي كه وارد دوزخ شود!»

علي عليه‏السلام دست بر سر مي‏گذاشت و فرياد مي‏زد: «وا بُعْدَ سَفَراه وا قِلّة زاداهُ في سَفَرِالقيامة؛ واي از دوري سفر، واي از كمي توشه راه سفر قيامت!»

6. اُنس با قرآن كريم
توجّه ويژه حضرت زهرا عليهاالسلام به قرآن كريم، درس ديگري به شيفتگان اين كتاب آسماني مي‏دهد. حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: «حُبِّبَ اِليَّ مِنْ دنياكُمْ ثلاث، تِلاوَتُ كتاب اللّهِ، والنَّظَرُ في وجه رسول اللّهِ وَالإِنفاقُ في سبيل اللّه؛ سه چيز از دنياي شما را دوست دارم: تلاوت قرآن كريم، نگاه به چهره مقدّس پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ؛ انفاق در راه خدا.»8

فاطمه زهرا عليهاالسلام ، با قرآن مأنوس بود و پيوسته از خانه كوچكش آواي خوش قرآن به گوش مي‏رسيد. گفته‏هاي ياران و اصحاب رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مؤيّد اين سيره و شيوه آن بانوي باعظمت است.

حضرت فاطمه عليهاالسلام به قرآن اهميت مي‏داد به گونه‏اي كه وصيّت كرد در شب اوّل قبر، علي عليه‏السلام بر مزارش بسيار قرآن بخواند. حتّي خادمه‏اش فضّه نيز تا بيست سال به غير قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد.

7. دعا براي ديگران
فاطمه عليهاالسلام چگونه سخن گفتن با خدا و دعا كردن را به آيندگان آموخت. او در دعا نيز همه را بر خود مقدّم مي‏داشت. امام حسن عليه‏السلام مي‏فرمايد:

مادرم فاطمه عليهاالسلام را در شب جمعه‏اي ديدم كه پيوسته در حال ركوع و سجود بود تا اين كه صبح دميد و شنيدم كه مردان و زنان با ايمان را نام مي‏بُرد و بسيار براي آنان دعا مي‏كرد؛ اما نديدم حتّي يك بار براي خود دعا كند. از روي تعجّب گفتم: مادر! چرا براي خودت دعا نمي‏كني و از خدا چيزي نمي‏خواهي ؛ همان گونه كه براي ديگران دعا مي‏كني؟ مادرم در پاسخ فرمود: «يا بُنيَّ! اَلْجار ثُمّ الدّار؛ فرزندم! اوّل همسايه سپس اهل خانه.»9

8. احترام به پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم
هنگامي كه آيه «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً»10 بر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نازل گشت؛ حضرت فاطمه عليهاالسلام پدر را «رسول اللّه» خطاب كرد. امام حسين عليه‏السلام از مادرش فاطمه زهرا عليهاالسلام نقل مي‏كند:

از آن روزي كه اين آيه بر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نازل شد، هيبت آن حضرت، مانع شد كه او را «پدر» خطاب كنم، از اين رو مي‏گفتم: يا رسول اللّه. چون پيامبر چنين ديد، فرمود: «دخترم! اين آيه درباره تو و اهل بيت تو نازل نشده است؛ زيرا تو از من هستي و من از تو. تو مرا پدر خطاب كن. دخترم! اين آيه درباره مُستكبران نازل گشته كه احترام مرا نگه نمي‏دارند. پدر گفتن تو براي آرامش قلب من بهتر و به خشنودي خداوند نزديك‏تر است.» سپس پيشاني مرا بوسيد و مقداري از آب دهان خود را به [صورت] من كشيد كه از آن پس هرگز نياز به عطر پيدا نكردم.11

«ادب» نمودار شخصيت انسان و بزرگ‏ترين سرمايه است. علي عليه‏السلام فرمود: «لاميراث كَالأَدَب؛ هيچ ارثي گران بهاتر از ادب نيست.»

ادب، سيره رايج بين اين دختر و پدر بزرگوارش بود. هرگاه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نزد فاطمه عليهاالسلام مي‏رفت، او بر مي‏خاست و پدر را مي‏بوسيد و او را در جاي خود مي‏نشانيد. البته رسول خدا هم به فاطمه‏اش عنايت ويژه داشت؛ چرا كه وي كوثر الهي بود كه به او كرامت شده است.

9. سبقت گرفتن در سلام
آن حضرت به پيروي از رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به سلام كردن بسيار اهميت مي‏داد. در روايت آمده است كه شخصي گفت: نزد حضرت فاطمه عليه‏السلام آمدم، تا مرا ديد، سلام كرد و در اين امرِ نيكو بر من پيشي گرفت. سپس فرمود: چه چيز تو را به اينجا آورده است؟ عرض كردم: به جهت به دست آوردن خير و بركت. فاطمه عليهاالسلام فرمود: پدرم مرا خبر داد كه هركس سه روز نزد من و يا پدرم آيد و سلام كند، خداوند بهشت را بر وي واجب مي‏گرداند.12

10. تحمّل سختي‏ها
در روزهاي نخست شكل‏گيري حكومت اسلامي در مدينه، مسلمانان با مشكلات بسياري مواجه بودند. بسياري از مهاجران و انصار، با تنگدستي روزگار مي‏گذراندند. در اين حال علي عليه‏السلام نيز همانند ساير مسلمانان زندگي مي‏كرد و هنگام توانمندي، ديگران را برخود مقدّم مي‏داشت. تا چند سال، وضع به همين منوال سپري شد. علي عليه‏السلام و فاطمه عليهاالسلام در خانه زيراندازي جز يك پوست گوسفند نداشتند. فاطمه عليهاالسلام صبر كرد و سختي‏هاي زندگي را به خاطر رضاي خدا و خشنودي پدر و شوهر خويش تحمّل نمود. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ضمن باخبر بودن از وضع زندگي علي عليه‏السلام و فاطمه عليهاالسلام ، پيوسته دختر خود را به صبر و شكيبايي در برابر مشكلات زندگي فرامي‏خواند.

اَنَس مي‏گويد: روزي فاطمه عليهاالسلام خدمت پدر آمد و عرض كرد: يا رسول اللّه! من و پسر عمويم زيراندازي جز يك پوست گوسفند نداريم. شب‏ها خودمان از آن استفاده مي‏كنيم و روزها علف شترمان را روي آن پهن مي‏نماييم. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود: دخترم! صبر كن؛ زيرا موسي بن عمران تا ده سال از روزهاي زندگي خود را سپري كرد، در حالي كه چيزي جز يك عباي قطوانيه نداشت.13

فاطمه عليهاالسلام هنگام سختي‏ها مي‏فرمود: «يا رسول اللّه! خداوند را در برابر نعمت‏هايش ستايش مي‏كنم و بر نعمت‏هاي ظاهري‏اش شكر گزارم.»14 او ساده زندگي مي‏كرد و از تحمّل مشكلات زندگي پرهيز نداشت تا به شيريني‏هاي آخرت برسد. وسايل زندگي حضرت ساده و مهريه‏اش اندك بود. او آيين خانه داري و همسر داري را به خوبي مراعات مي‏كرد و در زندگي، واقعاً شريك همسرش بود. گاهي كه در خانه غذايي نبود و كودكان گرسنه بودند، فاطمه عليهاالسلام به علي عليه‏السلام چيزي نمي‏گفت و چيزي از او درخواست نمي‏كرد. او بيم داشت از اين كه همسرش نتواند خواسته او را برآورده كند و شرمنده شود. فاطمه عليهاالسلام در جواب علي عليه‏السلام كه مي‏فرمود: چرا به من خبر ندادي تا غذايي براي شما تهيه كنم؟ مي‏گفت: اي ابوالحسن! من از خدايم شرم مي‏كنم كه تو را به چيزي كه بر آن قدرت نداري، تكليف كنم!

آري، فاطمه عليهاالسلام در تمام عرصه‏ها نمونه و الگوست. در خانواده، همدم رنج‏ها و غصّه‏هاي شوهر بود و پناه او.

علي عليه‏السلام مي‏فرمود: وقتي به خانه مي‏آمدم و به زهرا نگاه مي‏كردم، تمام غم و اندوهم برطرف مي‏شد. هرگز كاري نكردم كه فاطمه از من خشمناك و ناراحت شود. فاطمه نيز هرگز مرا خشمناك نساخت.

11. حجاب و عفاف
حضرت زهرا عليهاالسلام هم در سخن، معلّم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. وي عقيده داشت: «بهترين چيز براي زن، آن است كه نه مردان نامحرم او را ببينند و نه او مردان نامحرم را.» علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: روزي با گروهي از اصحاب، خدمت رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بوديم. آن حضرت به اصحاب فرمود: صلاح و مصلحت زن در چيست؟ هيچ كس نتوانست پاسخ صحيحي بدهد، وقتي كه اصحاب متفرّق شدند، من به خانه رفتم و موضوع سؤال رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم را به فاطمه عليهاالسلام گفتم. فرمود: من جوابش را مي‏دانم:

«صلاح زن در آن است كه مردان بيگانه را نبيند و مردان بيگانه هم او را نبينند.»

من هنگامي كه خدمت رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم رسيدم، عرض كردم: فاطمه عليهاالسلام در پاسخ سؤال شما چنين فرموده است. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم سخنِ پخته و منطقي زهرا عليهاالسلام را پسنديد و فرمود: «فاطمه عليهاالسلام پاره تن من است.»15

البته در توضيح فرموده حضرت زهرا عليهاالسلام مي‏توان گفت كه عدم رعايت پوشش از طرف زنان در جامعه، مي‏تواند فساد مردان را به دنبال داشته باشد كه سرانجام اين بي‏مبالاتي، به سستي بنيان خانواده و اجتماع خواهد انجاميد.

پس بهترين، زيباترين و با صفاترين زندگي براي زنان در پرتو سخن پرمغز زهرا عليهاالسلام خلاصه مي‏شود كه: «صلاح زن در آن است كه نه او مرد بيگانه را ببيند و نه مرد بيگانه او را.»

حضرت زهرا عليهاالسلام همان گونه كه فرمود، طبق آن نيز رفتار كرد. تا آنجا حجاب را رعايت مي‏كرد كه روزي يكي از مسلمانان به نام «ابن مكتوم» كه نابينا بود، به خانه فاطمه عليهاالسلام آمد. فاطمه از آن اتاق به اتاق ديگري رفت، به او گفتند: ابن مكتوم نابيناست. حضرت فرمود: او نابيناست؛ اما من كه نابينا نيستم...!

از وصيّت‏هاي فاطمه عليهاالسلام اين بود كه: «پس از مرگ، بدن مرا داخل تابوتي بگذاريد، تا حجم بدنم پيدا نشود.» اين شيوه تا آن زمان مرسوم نبود و اين وصيّت، درسي از عفاف و حجاب و حيا بود كه بانوان بايد آن را مورد توجّه قرار دهند.

اي زن به تو از فاطمه اين گونه خطاب است  ارزنده‏ترين زينت زن، حفظ حجاب است 
فرمان خدا، قول نبيّ، نصّ كتاب است  از بهر زنان افضلِ طاعات، حجاب است 

12. انفاق و ايثار
نمونه بارز انفاق و ايثار آن بزرگوار، بخشش «لباس عروسي» به زن فقير، آن هم در شب عروسي‏است.

هنگامي كه موكب عروس رهسپار خانه علي عليه‏السلام بود، زن سائلي پيش آمد، و در برابر عروس اظهار احتياج به لباس نمود. فاطمه عليهاالسلام مظهر تقوا و ايثار، همراهان را به دور خود جمع كرد، و بي درنگ «لباس عروسي» را از تن در آورد و به آن زن فقير بخشيد. حضرت با اين عمل، ديگري را برخود مقدّم داشت. اين عمل وي به قدري جالب و اين فداكاري، به اندازه‏اي بزرگ است كه تاكنون تاريخ نتوانسته نمونه‏اي از آن را در خاطره خود ثبت نمايد. آري، زهراي اطهر با همان لباس معمولي به خانه شوهر رفت و سند ايثار در چهره درخشان زندگي‏اش ثبت گرديد.16

فاطمه عليهاالسلام و خانواده‏اش، مأواي بيچارگان و نيازمندان بودند. علي عليه‏السلام و زهرا سه روز روزه نذر گرفتند و هر سه روز، غذاي افطار خود را به يتيم، مسكين و اسير دادند. خداي متعال در تقدير از اين ايثار خالصانه، كه جز به خاطر خدا انگيزه ديگري نداشت، سوره «هل أتي» را نازل فرمود.

13. فعاليت‏هاي سياسي ـ اجتماعي
فاطمه عليهاالسلام در برابر مسائل سياسي و اجتماعي جامعه اسلامي، بي تفاوت نبود و پيوسته جبهه حق را ياري مي‏كرد. در صحنه‏هاي اجتماعي و دفاع از دين و رهبر، حاضر بود. حضرت در جنگ اُحُد شركت داشت و به امدادگري و مداواي زخم‏هاي رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مشغول بود. پس از رحلت رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم كه خلافت غصب شد و «فدك» را از او گرفتند، همراه زنان بني هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، در خطبه‏اي غرّا كه پشت پرده خواند، از بدعت‏ها، ستم‏ها، حق كشي‏ها، فراموش كردن وصيّت پيامبر و احياي سنّت‏هاي جاهلي انتقاد كرد.

فاطمه عليهاالسلام در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبري امت اسلامي، از هيچ كوششي فروگذار نكرد و اين امر را تكليف خود دانست. گاهي شب‏ها همراه علي عليه‏السلام به در خانه مهاجرين و انصار مي‏رفت و حمايت از ولايت و وصيت رسول را در يادها زنده مي‏كرد و آنان را به دفاع از حقّ شوهرش در مسئله خلافت و حقّ خودش فرا مي‏خواند، اگرچه جز كلامي سرد و بي مهر نمي‏شنيد!

فاطمه عليهاالسلام عنايت ويژه‏اي به مسئله دفاع از امامت و ولايت امام علي عليه‏السلام داشت و به عنوان يك وظيفه اجتماعي در قالب‏هاي مختلف، روي آن اهتمام و جدّيت مي‏ورزيد. در مسئله «فدك» آن چيزي كه جوهر اصلي كارها و پيگيري‏هاي حضرت فاطمه عليهاالسلام بود، همان دفاع از «حقّ ولايت حضرت اميرمؤمنان عليه‏السلام » بود. حتّي آخرين وصيّت او يعني تشييع، به خاك سپاري و مخفي نگه داشتن قبر هم در واقع تداوم حضور سياسي و اجتماعي حضرت زهرا عليهاالسلام بود. اين وصيّت، ميزان هدفداري و بزرگواري ايشان را نشان مي‏دهد. تا حضرت زنده بود، علي عليه‏السلام حامي نيرومندي داشت. به تعبير بعضي از بزرگان: «به خاطر فاطمه عليهاالسلام ، حُرمت حضرت اميرمؤمنان عليه‏السلام را تا حدّي پاس مي‏داشتند؛ اما پس از شهادت آن مظلومه، علي عليه‏السلام تنها و بي پناه و مظلوم‏تر شد.» در يك جمله، فاطمه، فدايي امامت و رهبريت شد.

اينها و نمونه‏هايي ديگر از سيره رفتاري آن بانوي بي‏همتا، جلوه‏هاي الگو بودن او براي همه فضيلت خواهان و حق جويان است كه در پي «اُسوه» و سر مشق «چگونه زيستن»اند.

اميد است اين خصلت‏ها و رفتارها، چون تابلويي، پيوسته در برابر ديدگان‏مان باشد. و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه مي‏دانيم و معرّفي مي‏كنيم، «ابعاد الگويي» او را نيز در قالب سيره عملي و رفتاري حضرتش بشناسيم و بشناسانيم. زيرا اين گونه، بهتر مي‏توان مَشي و مرام فاطمي را در بستر زندگي و اخلاق عيني پياده كرد.

نكته‏ها
الف) ناگفته نماند آنچه فاطمه عليهاالسلام را اسوه و نمونه ساخته، كمال انساني اوست و بدين خاطر، متعلّق به عالم انسانيت است.

ارزش‏هاي انساني، اختصاص به زن يا مرد ندارد و به تبع آن، اسوه‏هاي انساني نيز همين گونه‏اند.

در يك جمله، فاطمه عليهاالسلام چنان كه اسوه زنان است، اسوه مردان نيز هست. همان گونه كه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و امامان عليهم‏السلام اين چنين‏اند.

ب) بايد توجّه داشت كه سنّت‏هاي الهي و قوانين هستي، كه قواعد حاكم بر زندگي انسان بخشي از آن است، همه ثابت و غير قابل تغييرند. رابطه انسان با خدا و با جامعه و طبيعت، رابطه‏اي است كه در جوهر خود از اصول ثابتي تبعيت مي‏كند و قابل تغيير نيست و حضرت زهرا عليهاالسلام به عنوان زني كه عالِم به اين ارزش‏ها بوده و بر طبق موازين الهي و انساني زندگي مي‏كرده، مي‏تواند الگوي همه انسان‏ها تا «انتهاي تاريخ» باشد.

به عبارت ديگر، همان طور كه «دين» امر ثابتي است، «الگو»هم مي‏تواند ثابت و جاودانه باشد؛ لذا زندگي و سلوك آن حضرت همواره براي انسان‏ها «چه در حال و چه در آينده» اسوه و الگوست.

ج) از خصوصيات اسوه‏هاي الهي اين است كه همواره از ساير افراد بشر در مراتب كمال انساني پيشقدم هستند و اين تقدّم به صورتي است كه بشر هرچه در ابعاد مختلف رشد كند، بازهم نمي‏تواند بي‏نياز از آنان باشد. ما انسان‏ها هرچه سعي و تلاش كنيم، به افق فضائل آنان نمي‏رسيم و نمي‏توانيم در حدود آنان و مانند آنها عمل كنيم، ولي بايد در محدوده توان و استعداد خود در مسير آنان حركت نماييم.

اين كه مي‏گوييم فاطمه عليهاالسلام يا ساير حضرات معصومان عليهم‏السلام الگوي همگانند، بدان معنا نيست كه بايد فاطمه عليهاالسلام يا علي عليه‏السلام شد، بلكه مقصود «فاطمه‏وار بودن و فاطمه گونه زيستن» است... .

در سخني از صادق آل محمّد عليه‏السلام آمده است: به خدا سوگند! من شما و روح‏هاي‏تان و بوي خوش‏تان را دوست مي‏دارم. ما را در اين جهت با پرهيزكاري و تلاش خود ياري كنيد. هرگز به ولايت ما نمي‏رسيد جز با كوشش و تقوا. و كسي كه ديگري را به عنوان «امام» و «اسوه» برگزيده است، بايد عملش مطابق با عمل او باشد.17

پديدآورنده:عسگري اسلام‏پور كريمي ،


پي‏نوشت‏ها:
1. نور / 35.

2. فاطمه در كلام اهل سنّت، ص 343.

3. مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص 338.

4. آل عمران / 42؛ اَمالي، صدوق، ص 437.

5. ربيع الابرار، ج 2، ص 104.

6. بحارالانوار، ج 42، ص 31.

7. حجر / 44.

8. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 17.

9. علل الشرايع، ص 215.

10. نور، / 63.

11. بحارالانوار، ج 43، ص 93.

12. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 63.

13. احقاق الحق، ج 10، ص 400.

14. سفينة‏البحار، ج 1، ص 571.

15. كشف الغمّه، ج 2، ص 92. البته در بعضي از روايات آمده امام حسن(ع) سؤال رسول خدا(ص) را از مادرش پرسيد و زهرا(س) جواب فوق را داد. ر.ك: وسايل الشيعه، ج 2، ص 9.

16.بااقتباس‏ازالوقايع‏والحوادث،ملبوبي،ج4،ص186.

17. ارشاد القلوب، ديلمي، ص 101، چ بيروت.


شنبه هفدهم 1 1392 22:5

X