معرفی وبلاگ
با سلام خدمت دوستان تبلاگنویس من تصمیم گرفتم چون در اواخر سال 91 هستیم وآستانه عید نوروز سال 92:بر آن شدم تا باایجاد این تبلاگ درباره نوروز ایرانیان هم به این سنت ایرانی بپردازیم وهم ارزیابی کنیم سال تولید ملی وسالی که قرار است رهبرمان آن را نامگذاری کند :امید است که بتوانم با ایجاد این تبلاگ به شما دوستان کمک کنم سخنی از رهبر عزیزم درباره نوروز: به نظر من آن‌چه كه ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است، یكى از زیباترین و شایسته‌ترین كارهایى است كه مى‌شود با یك مراسم تاریخى و سنّتى انجام داد. اوّلِ سال شمسى ما ایرانی‌ها، - یعنى اوّل بهار - عید نوروز است. اوّلاً ملت ایران افتخار دارد كه سال شمسى او هم سال هجرى است؛ یعنى هم‌چنان‌كه سال قمرى ما - كه سال 1418 است - از مبدأ هجرت خاتم الانبیاء علیه و على آله الصّلاة والسّلام است، سال شمسى ما هم از مبدأ هجرت است. بقیه‌ى ملت‌هاى مسلمان براى سال شمسى خود، از سال میلادى استفاده مى‌كنند؛ ولى ما ایرانی‌ها، هجرت نبىّ اكرم را، هم مبدأ سال قمرى قرار دادیم، هم مبدأ سال شمسى. با ما همرا باشید
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 269950
تعداد نوشته ها : 182
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
zekrollaei92:zahrazekrollaei




اسلام و عيد نوروز

نوروز واژه‌اي است مركب از دو جزء كه روي هم به معناي روز نوين است و بر نخستين روز از نخستين ماه سال خورشيدي آن گاه كه آفتاب به برج حمل انتقال مي‌‌‌يابد گذارده مي‌شود. و اصل پهلوي اين واژه نوك روچ يا نوك روز بوده است.
بيروني در تعريف نوروز نقل مي‌كند "نخستين روز است از فروردين ماه و از اين جهت روز نو نام كردند، زيرا كه پيشاني سال نو است و آنچه از پس اوست از اين پنج روز همه جشن‌هاست."
مورخين و محققان درباره جايگاه نوروز با هم اختلاف دارند. به نظر مي‌رسد آريائي‌ها از مهاجرت به فلات ايران و هم مرز شدن با تمدن ميان‌رودان سال را به دو قسمت تقسيم مي‌‌كردند كه هر يك با انقلابي شروع مي‌شد و دو جشن نوروز و مهرگان سرآغاز اين دو انقلاب بودند. يعني هنگام انقلاب تابستاني جشن نوروز گرفته مي‌شد و زمان انقلاب زمستاني جشن مهرگان پاس داشته مي‌شد. برخي معتقدند كه جشن نوروز و مهرگان جشني بوده‌ است كه در ايران قبل از ورود آريائي‌ها وجود داشته است و اقوام قبل از آريائي‌ها كه در فلات ايران ساكن بوده‌اند به آن عمل مي‌كرده‌اند.
"نوروز" را ايرانيان گرامي مي‌دارند و آييني است كهن كه گرچه طي هزاران سال دگرگون يافته،‌ اما هرگز از ميان نرفته و از سوي اقوام و مذاهب مختلفي كه در سرزمين ايران حضور پيدا كرده‌‌اند، مهر تأييد خورده است. بدين سان امروزه نوروز از نمادهاي بزرگ و وحدت بخش ملت ايران با همه تكثرهاي قومي، مذهبي، فرهنگي و زباني است.
آيين‌ها و رسم‌هاي مردم فرآيند الزامات و نيازهاي درهم تنيده مادي و معنوي، در پيوند جغرافيايي و شيوه‌هاي توليد و ساختارهاي اقتصادي دوره‌اي مختلف‌اند كه برحسب ضرورت پيوسته در حال تغييرند و به مقوله‌هايي كه در ژرفا معنا دارند پاسخ مي‌دهند.
ظهور اسلام و برخورد مسالمت آميز آن با ساير اديان و آيين‌ها از جمله اعتقادات مذهبي و ملي ايرانيان موجب شد كه مراسم و آداب مربوطه، به يكباره از جامعه اسلامي ايران رخت بر نبندد، فقط با مسلمان شدن تدريجي ايرانيان از وسعت آنها كاسته شد و اندك اندك همراه اعتقادات ديني اسلام، اسطوره‌ها و داستان‌هاي عربي نيز در ميان توده مردم نفوذ كرد. طي گذشت ايام، زماني كه برخي از سنت‌ها و آداب در تضاد آشكار با اعتقادات و رسوم گذشته قرار مي‌گرفت ايرانيان مي‌كوشيدند سنت كهن ملي را در قالب شخصيت‌هاي اسلامي باز يابند و به عبارت روشن‌تر سنت‌هاي ملي ايراني را با سنت‌هاي اسلامي در آميختند. در نتيجه از ميان انبوه جشن‌هاي ايراني قبل از اسلام آنچه ميان ايرانيان مسلمان باقي ماند منحصر به عيد نوروز، جشن سده و جشن‌هاي كوچك‌تري مانند جشن گل سرخ كه در اصفهان مرسوم بوده است. از ميان جشن‌هاي ياد شده بزرگ‌ترين اعياد ملي ايرانيان جشن نوروز است.
نوروز تنها جشني است كه از دوران باستان با عظمت تمام و همراه با انبوهي افسانه و آيين تا به امروز ادامه يافته است. عظمت نوروز را از نقش‌هاي تخت جمشيد گرفته تا آثار ادبي و هنري گوناگون عربي و فارسي در همه جا مي‌توان يافت. يكي از كهن‌ترين و بزرگ‌ترين منابعي كه به جشن و افسانه‌ها و آيين‌هاي مربوطه پرداخته است، كتاب «آثار الباقيه» اثر ابوريحان بيروني (متوفي 440 هجري قمري) است. او مي‌نويسد:
«سال نزد فارسيان چهار فصل بود ... بر حسب اين فصول عيدهايي داشتند كه به اهمال در كبيسه روز اين عيدها جابه‌جا مي‌شد. از جمله اين اعياد يكي روز اول فروردين ماه يعني نوروز بود. كه روز بس بزرگ است كه به علت زنده شدن طبيعت گويند. آغاز خلقت جهان در آن روز بوده است. چنين به نظر مي‌رسد كه پنج روز نخستين سال « نوروز عامه» يعني جشن همگاني بود. حال آنكه روز ششم كه «خرداد روز» نام داشت، « نوروز خاصه» يعني جشن پادشاهان و بزرگان بوده است.
احترام نوروز در اسلام هر چند كه به مذهب شيعه منحصر نيست، اما چنان در ميان شيعيان فراگير است كه حتي رواياتي از امامان شيعه در بزرگداشت نوروز نقل شده است. براي مثال علامه مجلسي در "السماء‌والعالم" از امام صادق‌ عليه‌السلام حديثي را بدين مضمون نقل مي‌كند: "در آغاز فروردين، آدم آفريده شد و آن روز فرخنده‌اي است براي طلب حاجت‌ها و برآورده شدن آرزوها و ديدار پادشاهان و كسب دانش و زناشويي و مسافرت و داد و ستد. در آن روز خجسته بيماران بهبودي مي‌يابند و نوزادان به آساني زاده مي‌شوند و روزي‌ها فراوان مي‌گردد."مجلسي همچنين حديث ديگري را درباره نوروز نقل مي‌كند كه منتسب به امام كاظم عليه‌السلام است و آن اين كه "اين روز بسيار كهن است. در نوروز خداوند از بندگان پيمان گرفت تا او را پرستش كنند و براي او شريك قائل نشوند و به آيين فرستادگان‌شان درآيند و دستورشان را بپذيرند و آن را اجرا نمايند و آن نخستين روزي است كه آفتاب بدميد و بادهاي بار دهنده بوزيد و گل‌هاي روي زمين پديد آمد و هم جبرئيل بر پيامبر نازل شد و نيز روزي است كه ابراهيم بت‌ها را شكست و هم پيامبر علي را بر دوش خود گرفت تا بت‌هاي قريش را از خانه كعبه بينداخت.
علاوه بر عدم مخالفت اسلام با آيين نوروز و از آن فراتر تأييد اين مذهب بر نوروزگان، تداوم گراميداشت نوروز در دوره اسلامي را مي‌توان به علاقه شديد ايرانيان براي حفظ مواريث باستاني خود نيز نسبت داد.
"برتولد اشپولر" ايران‌شناس بزرگ آلماني در اين باره مي‌‌‌گويد:‌ "از جشن‌هاي قديمي ايراني، بيش از همه جشن‌ سال نو (نوروز؛ شكل عربي آن نيروز) و نيز در پايان تابستان جشن پاييز (مهرگان) طبيعتاً بر اساس تقويم قديمي برگزار مي‌شد. البته مسلمانان، به‌ويژه در زمان عمر دوم (عمربن عبدالعزيز) كوشش كردند تا اين اعياد را ملغي كنند و كساني را كه در اين مواقع به طور كلي هداياي متداولي براي مقامات بالاتر مي‌فرستادند، تحت فشار قرار دادند.
اما اين رسم چنان عميق با انديشه و احساس مردم ايران وابسته بود كه به زودي پيروز‌مندانه براي خود جايي باز كرد و با اوج گرفتن كار عباسيان، اما به‌ويژه در زمان آل‌بويه كاملاً در همه جا متداول شد و حتي در بين‌النهرين (درست در بغداد و حتي در بصره) رسمي همه‌گير شد. در سوريه، مصر و شمال آفريقا نيز اين جشن در برخي از زمان‌‌ها به طور نامنظم برگزار مي‌شد.
بدين ترتيب نوروز با ورود اسلام به ايران و فراگيري اين مذهب در پهنه‌اي وسيع از شبه قاره هند تا شمال آفريقا، اين مجال را يافت تا در ميان اقوام غير ايراني نيز تداول يابد.
با توجه به اين كه عباسيان بيش از پنج سده نفوذ سياسي و ديني خود را در جهان اسلام - با فراز و نشيب بسيار - حفظ كردند، مي‌توان دريافت كه بزرگداشت نوروز از سوي خلفاي اين سلسله تا چه حد در استمرار و گسترش آن تأثير گذار بوده است. نوروز از زمان پيامبر اسلام تا دوره سلسله متأخر ايراني همواره مورد توجه بوده است. به شهادت تاريخ، حضرت محمد صلي‌‌الله عليه‌وآله و حضرت علي عليه‌السلام و بزرگان و خلفاي اسلام نوروز را گرامي مي‌داشتند و در دستگاه خلافت عباسي نوروز عظمتي خاص داشت و پس از اسلام نيز نوروز بزرگ با سنت‌هاي اسلامي شكوه و جلالي ديگر يافته بود. خاندان‌هاي بزرگ ايراني چون سامانيان و ديلميان و آل زياد به نگهداري و پاسداري سنن ملي دلبستگي فراوان داشتند و به هنگام نوروز به روش نياكان خود مردم را بار عام مي‌دادند و آداب ديرين را معمول مي‌داشتند. شهرياران صفوي هم در اجراي مراسم جشن نوروز كوشش بسيار مي‌كردند و مردم نيز تشريفات عيد به جاي آوردند.
برگزاري جشن نوروز در دوره صفويه به ‌ويژه با نگاه به احاديثي كه محدثين بزرگ اين دوره همچون علامه مجلسي درباره نوروز نقل كرد‌ه‌اند، قابل ارزيابي است. چنين مي‌نمايد كه در اين دوره - همچون زمان حاضر - نوروز صبغه‌اي كاملاً اسلامي يافته بود و تفكيك عناصر باستاني و اسلامي در اين آيين باشكوه كاري دشوار مي‌نمود.
در كتاب‌هاي مشهور ادعيه همچون اقبال الا‌عمال سيد‌ابن‌طاووس و مصباح المتهجد شيخ توسي اشاره‌‌اي به دعاي تحويل سال نگرديده و اين نشان مي‌دهد چه در منابع اهل سنت و چه در منابع اهل تشيع سند روايي مورد اعتماد براي آن موجود نيست. اما مجلسي در كتاب زادالمعاد در خصوص اين دعا گزارش مي‌كند كه در كتب غير مشهوره روايت كرده‌اند كه در وقت تحويل سال اين دعا را بسيار بخوانيد: يا مقلب‌القلوب والابصار يا مدبر الليل والنهار يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الي احسن الحال. بنابراين با توجه به اين گزارش دعاي تحويل سال در دوره صفويه مرسوم و معمول بوده است.
در هر حال جدا از اين كه دعاي تحويل سال تا پيش از دوره صفويه چگونه بوده و اين دعا در كدام يك از مأخذ حديثي نقل شده است، نفس دعا يا قرائت قرآن يا حتي نمازگزاردن هنگام تحويل سال نشان از اسلامي شدن نوروز دارد. حتي بعضي‌ها معتقدند كه عبارات دعاي تحويل سال برگرفته از عبارات قرآني يا احاديث و رواياتي است كه در معتبرترين مأخذ شيعي نظير "التهذيب" شيخ توسي نقل شده‌اند.
از اين گذشته بزرگ‌ترين نماد آيين نوروز كه "هفت سين" است، فلسفه‌اي باستاني و اسلامي دارد. "محمد علي دادخواه" كه اخيراً پژوهشي با عنوان "نوروز و فلسفه هفت سين" را به نگارش در آورده، در اين باره مي‌نويسد:‌ "عدد هفت برگزيده و مقدس است. در سفره نوروزي انتخاب اين عدد بسيار قابل توجه است. ايرانيان باستان اين عدد را با هفت امشاسپند يا هفت جاودانه مقدس ارتباط مي‌دادند. در نجوم عدد هفت، خانه آرزوهاست و رسيدن به اميدها را در خانه هفتم نويد مي‌دهند. علامه مجلسي مي‌فرمايد: آسمان هفت‌ طبقه و زمين هفت طبقه است و هفت ملك يا فرشته موكل برآنند و اگر موقع تحويل سال، هفت آيه از قرآن مجيد را كه باحرف سين شروع مي‌شودبخوانند آنان را از آفات زميني و آسماني محفوظ مي‌دارند."
همچنين تقدس ديني لحظه تحويل سال چنان در نظر مردمان پر رنگ است كه در شهرهاي مقدس مردم به امامزاده‌ها و اماكن متبركه مي‌روند. شيرازي‌ها به حرم شاهچراغ و حرم علي‌بن حمزه روي مي‌آورند و مشهدي‌‌ها به پابوس حضرت رضا (ع) مي‌شتابند و بسياري از مردم قم در بارگاه حضرت معصومه گرد مي‌آيند و بعضي از مردم ري و تهران در حرم شاه‌عبدالعظيم."
با اين وجود صيغه اسلامي نوروز كه با توجه به اكثريت مطلق مسلمانان در ايران امري بديهي است، مانع از آن نشده كه پيروان ساير مذاهب در بزرگداشت آن كمتر از ايرانيان مسلمان اهتمام ورزند. امروزه نوروز، آييني متعلق به همه مذاهب و اقوام و فرهنگ‌هاي ايراني و بسياري ديگر از كشورهاي تحت نفوذ فرهنگ ايراني چون افغانستان، پاكستان، هندوستان،‌ كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز و مناطق كردنشين تركيه، عراق و سوريه است
در روايات اسلام نوروز روزي است كه جبرئيل بر حضرت محمد (ص) نازل شد، روز غدير خم است، و روز ظهور حضرت صاحب‌الزمان (عج) خواهد بود. در اعتقادات كهن ايراني روزي است كه آفريدگار از خلقت جهان فارغ مي‌شود و روز آفرينش انسان است.
واژه (عيد) در قرآن كريم تنها يكبار در آيه 114، سوره مائده آمده است: (عيسي ابن مريم گفت بارالها! اي پرودگار تو ما از آسمان مائده اي فرست تا اين روز براي ما و كساني كه پس از ما آيند روز عيد مباركي گردد و آيت و حجتي از جانب تو براي باشد، كه تو بهترين روزي دهندگاني.
عيسي بن مريم اين دعا را آن هنگام كه حورايون به او گفته بودند كه: اي عيسي ابن مريم، آيا خداي تو مي تواند براي ما از آسمان مائده فرستد؟ عيسي در پاسخ آنان مي گويد: اگر ايمان آورده ايد از خدا بترسيد! و هرگز شك در قدرت خدا و يا شك در اجابت دعاي پيغمبر خدا نكنيد. حواريون گفتند (ما شك نكرده ايم ليكن) مي خواهيم كه از آن مائده آسماني تناول كنيم تا دل هاي ما مطمئن شود (و بر يقين ما بيفزايد) و تا به راستي عهدهاي تو پي بريم و بر آن گواه باشيم.
عيد خود مصدري است مانند عود به معناي بازگشتن و به همين مناسبت، سالگردها و يادبودها را (عيد) گويند. البته، اين نامگذاري به ياد بودهاي خوش وتوأم با شادماني اختصاص دارد.
(عيد) روزي است كه در آن سود و منفعتي به دست بيايد و در شرع مقدس اسلام، روزهاي اضحي و فطر عيد ناميده مي‌شوند. كه در عيد اضحي قرباني، و در عيد فطر زكات فطره مطرح است. نيز مي‌توان گفت، عيد آن روزي است كه در آن نماز ويژه‌اي برگزار كنند، يا روزي است كه مجمعي در آن فراهم آيد، و يا آنكه عيد روزي است كه خلق از ماتم به شادماني (عود) كنند، يا روزي است كه زندانيان را از زندان رها كنند، و يا كودكان را از مكتب بيرون فرستند، يا روزي است كه تفاوتي ميان درويش و توانگر نباشد، يا آنكه (عيد) روز شريف و ارجمندي مي‌تواند باشد.
از آيه (مائده) استفاده مي‌شود كه حضرت عيسي و مسيح روز نزول مائده را كه سالروز وقوع يك معجزه الهي در تاريخ است براي همه انسان‌ها (عيد) قرار داده است، تا اين روز آيت و حجتي از جانب خداوند براي مردمان در تمامي اعصار بوده باشد و به ميمنت اين پديده پر بركت همه ساله شادماني و خجستگي آن روز تكرار گردد.
از آنجا كه (مائده) به معناي خوان پر نعمت، تنها دوبار در سوره مائده آمده است، مي‌توان گفت نزول رزق از آسمان به درخواست حضرت عيسي مسيح (ع) ويژگي خاصي داشته است كه به خاطر آن عنوان (مائده) را به خود گرفته است.
بنابراين، عيد در اين آيه اشاره دارد به نزول يك بركت آسماني در پوشش طبق يا طبق‌هايي از طعام و خوردني كه مي‌تواند تكرار و بازگشت آن روز نيز همان بركات را به همراه داشته باشد و از اين جهت، آيت و حجتي ديگر از جانب خداوند متعال براي انسان‌ها و فرصتي ديگر براي ايجاد ارتباط با خدا و ذكر و ياد او در دل‌ها و زبان‌ها بوده باشد.

آداب اسلامي نــوروز

در كتاب مفاتيح‌الجنان كه طي دهه‌‌هاي گذشته يكي از بزرگ‌ترين كتاب‌هاي مورد رجوع عموم براي انجام مستحبات مذهبي بوده به نماز عيد نوروز اشاره شده كه نمازي است توأم با قرائت سوره حمد و سوره‌هاي قدر، كافرون، توحيد، فلق و ناس و بسيار شبيه به نمازي است كه ضمن آداب و اعمال روز جمعه و روز عيد غدير خم وارد شده است.
مفاتيح الجنان همچنين روايتي از معلي‌بن‌خنيس را درباره نوروز ذكر كرده است كه اعمال اين روز و دعاي مربوط به آن را همراه دارد. بي‌آنكه اشاره‌اي به فضيلت اين روز كرده باشد. ولي بحارالانوار مجلسي روايات معلي‌بن‌خنيس را به تفصيل آورده است. در آن روايات به فضيلت و برتري اين روز نسبت به ساير ايام بسيار پرداخته است و يكي از روايات مفصل معلي‌بن‌خنيس از نوروز را اين گونه تجليل كرده است: نوروز روزي است كه كشتي نوح بر كوه جودي قرار گرفت، روزي است كه جبرئيل بر نبي عليه‌السلام نازل شد، روزي است كه رسول اكرم صلي‌‌الله عليه‌وآله، علي عليه‌السلام را بر دوش كشيد تا بت‌هاي قريش را از بالاي كعبه مي‌كند، روزي است كه نبي عليه‌السلام به وادي جن رفت و از ايشان بيعت گرفت، روزي است كه براي علي عليه‌السلام از مردم بيعت گرفت (غدير خم) روزي است كه قائم آل محمد ظهور خواهد كرد و روزي است كه امام عصر عجل‌الله تعالي فرجه‌الشريف بر دجال پيروز خواهد شد.
و اما روايت خنيس به نقل از امام صادق عليه‌السلام در مفاتيح الجنان:
فرمود: چون نوروز شود غسل كن و پاكيزه‌ترين جامه‌هاي خود را بپوش و به بهترين بوي‌هاي خوش خود را معطر گردان پس چون از نمازهاي پيشين و پسين و نافله‌هاي آن فارغ شدي، چهار ركعت نماز بگذار يعني هر ركعت به يك سلام و در ركعت اول بعد از حمد ده مرتبه اناانزلنا و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل يا ايهاالكافرون و در ركعت سوم بعد از حمد ده مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شكر برو و اين دعا را بخوان.
همان طور كه مشاهده مي‌شود اين روز نيز چون اعياد اسلامي با غسل كردن، پوشيدن جامه نو و معطر گرديدن به بوي‌هاي خوش و روزه داشتن آغاز مي‌شود، ضمن آنكه نمازي مشابه نمازهاي ساير اعياد اسلامي دارد.

نماز عيد نوروز

نماز عيد نوروز مشتمل است بر قرائت سوره حمد و سوره‌هاي قدر، كافرون، توحيد، فلق و ناس و بسيار شبيه به نمازي است كه ضمن آداب و اعمال روز جمعه و همين طور اعمال روز عيد غدير خم وارد شده است.
از آنجا كه قرائت سوره قدر در نماز عيد نوروز توصيه شده است مي‌توان دريافت كه عيد نوروز نيز چون ديگر اعياد اسلامي با نزول بركات و آيات الهي همراه بوده است. تاكيد بر قرائت سوره‌هاي كافرون، توحيد، معوذتين نيز مي‌تواند اشاره به درخواست دفع انواع شرور و بدي‌ها داشته باشد.

دعاي عيد نوروز

دعاي مخصوص عيد نوروز با درود و صلوات بر رسول اكرم صلي‌‌الله عليه‌وآله و آل او و اوصيا و همه انبيا و رسولان آغاز مي‌شود آنگاه با فرستادن درود بر ارواح و اجساد ايشان ادامه مي‌يابد.
در اين دعا آمده است: (هذا الذي فضله و كرمته و شرفته و عظمت خطره) اين فراز با اندكي جابجايي در كلمات در دعاي مخصوص ماه مبارك رمضان، ماه نزول قرآن نيز آمده است.
فراز پاياني دعاي مخصوص عيد نوروز : ( اللهم .... ما فقدت من شي فلا تفقدني عونك عليه حتي لا اتكلف مالا احتاج اليه يا ذالجلال و الاكرام ) از آن جهت كه در آن سخن از گم شدن و گمشده‌ها به ميان مي‌آيد بيش از اندازه قابل توجه است زيرا، چنانكه نقل شده است عيد نوروز همان روزي است كه حضرت سليمان عليه‌السلام انگشتري خويش را پس از مدتي پيدا كرده است.

پي‌نوشت‌ها:

1. ذكايي، پرويز: نوروز تاريخچه و مرجع‌شناسي، مركز مردم‌شناسي ايران، تهران، 1353، ص19
2. كريميان سردشتي، نادر: "نوروز در روايات شيعه و در كتاب التاج جاحظ بصري"، مجموعه مقالات نخستين همايش نوروز، پژوهشكده مردم‌شناسي، تهران، 1379، ص45
3. اشپولر، برتولد:‌ تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي، ترجمه مريم ميراحمدي، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1369، ج2، ص359-358
4. رضي، هاشم: گاه شماري و جشن‌هاي ايران باستان،‌ انتشارات بهجت، تهران، 1380، ص451
5. دادخواه، محمد‌علي: نوروز و فلسفه هفت‌سين، انشارات حروفيه، تهران، 1382، ص119
6. مدرس زاده، مريم: عيد نوروز در فرهنگ اسلامي و آيين‌ها و اساطير ايراني، مجموعه مقالات نخستين همايش نوروز، ص131
7. مفاتيح الجنان

 

شنبه دوازدهم 12 1391 18:11

مطالبي در مورد نوروز در فرهنگ و تاريخ ايران

نوروز در فرهنگ و باور ايرانيان از دير‌باز جايگاه خاصي داشته است. انسان، از نخستين سال هاي زندگي اجتماعي، زماني كه از راه شكار و گردآوري خوراك هاي گياهي روزگار مي گذراند، متوجه بازگشت و تكرار برخي از رويدادهاي طبـيعي، يعني تكرار فصول شد. او زمان يخبندان‌ها، موسم شكوفه ها، هنگام جفتگيري پرندگان و چرندگان را از يكديگر جدا كرد. نياز به محاسبه در دوران كشاورزي، يعني نياز به دانستن زمان كاشت و برداشت، فصل بندي ها و تقويم دهقاني و زراعي را به‌وجود آورد. نخستين محاسبه فصل ها، بي گمان در همه جوامع، با گردش ماه كه تغيـيـر آن آسانتر ديده مي شد، صورت گرفت و بالاخره نارسايي ها و ناهماهنگي هايي كه تقويم قمري، با تقويم دهقاني داشت، محاسبه و تنظيم تقويم بر اساس گردش خورشيد صورت پذيرفت. سال در نزد ايرانيان همواره داراي فصل نبوده، زماني شامل دو فصل: زمستان ده ماهه و تابستان دو ماهه بوده و زماني ديگر تابستان هفت ماه (از فروردين تا آبان) و زمستان پنج ماه (از آبان تا فروردين) بوده، و سرانجام از زماني نسبتاً كهن به چهار فصل سه ماهه تقسيم گرديده است. گذشته از ايران، سال و ماه سغدي ها، خوارزمي ها، سيستاني ها در شرق و كاپادوكي ها و ارمني ها در مغرب ايران، بدون كم و زياد همان سال و ماه ايراني است.

آغاز سال

مردم‌شناسان معتقدند كه محاسبه آغاز سال، در ميان قوم ها و گروه هاي كهن، از دوران كشاورزي، همراه با مرحله اي از كاشت يا برداشت بوده و بدين جهت است كه آغاز سال نو در بيشتر كشورها و آيـيـن ها در نخستين روزهاي پائيز، زمستان و بهار مي باشد. آغاز سال ايرانيان، هر چند زماني دستخوش تغيـيـر گرديد ولي حمزه اصفهاني در كتاب سني ملوك الارض و الا نبـيـاء و ابوريحان بـيـروني در آثار الباقيه گويند كه آغاز سال ايراني، از زمان خلقت انسان ( يعني ابتداي هزاره هفتم از تاريخ عالم ) روز هرمز از ماه فروردين بود؛ وقتي كه آفتاب در نصف النهار، در نقطه اعتدال ربـيـعي بود، و طالع سرطان بود.

پيدايش جشن نوروز

در ادبـيـات فارسي جشن نوروز را، مانند بسياري ديگر از آيـيـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستين پادشاهان نسبت مي‌دهند. شاعران و نويسندگان قرن چهارم و پنجم هجري چون فردوسي ،منوچهري، عنصري، بـيـروني، طبري، مسعـودي، مسكويه، گرديزي و بسياري ديگر كه منبع تاريخي و اسطوره اي آنان بي گمان ادبـيـات پـيـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاري جشن نوروز را از زمان پادشاهي جمشيد مي دانند، كه تـنـها به چند نمونه و مورد اشاره مي شود :
جهان انجمن شد بر تخت اوي
از آن بر شده فره بخت اوي
به جمشيد بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودين
بر آسوده از رنج تن، دل ز كين
به نوروز نو شاه گيتي فروز
بر آن تخت بنشست فيروزروز
بزرگان به شادي بياراستند
مي و رود و رامشگران خواستند
محمد بن جرير طبري نوروز را سر آغاز حكومت جمشيد دانسته:
جمشيد علما را فرمود آن روز كه من بـنـشـسـتم به مظالم، شما نزد من باشيد تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمايـيـد، تا من آن كنم. و آن روز كه به مظالم نشـسـت روز هرمز بود از ماه فروردين. پس آن روز رسم كردند.
ابوريحان بـيـروني پرواز كردن جمشيد را آغاز جشن نوروز مي داند : چون جمشيد براي خود گردونه بساخت، در اين روز بر آن سوار شد، و جن و شياطين او را در هوا حمل كردند و به يك روز از كوه دماوند به بابل آمد و مردم براي ديـدن اين امر به شگفت شدند و اين روز را عيد گرفته و براي يادبود آن روز تاب مي نـشـيـنـند و تاب مي خورند.
به نوشته گرديزي، جمشيد جشن نوروز را به شكرانه اين كه خداوند " گرما و سرما و بيماري و مرگ را از مردمان گرفت و سيصد سال بر اين جمله بود " برگزار كرد و هم در اين روز بود كه " جمشيد بر گوساله اي نشست و به سوي جنوب رفت. به حرب ديوان و سياهان و با ايشان حرب كرد و همه را مقهور كرد. " و سرانجام خيام مي نويسد كه جمشيد به مناسبت باز آمدن خورشيد به برج حمل، نوروز را جشن گرفت : سبب نهادن نوروز آن بوده است كه آفتاب را دو دور بود، يكي آنكه هر سيصد و شصت و پنج شبانه روز به اول دقيقه حمل باز آمد و به همان روز كه رفته بود بدين دقيقه نتواند از آمدن، چه هر سال از مدت همي كم شود؛ و چون جمشيد، آن روز دريافت ( آن را ) نوروز نام نهاد و جشن و آيـيـن آورد و پس از آن پادشاهان و ديگر مردمان بدو اقتدا كردند.
در خور يادآوري است كه جشن نوروز پـيـش از جمشيد نيز برگزار مي شده و ابوريحان نيز، با آنكه جشن را به جمشيد منسوب مي كند، ياد آور مي شود كه، " آن روز را كه روز تازه اي بود جمشيد عيد گرفت؛ اگر چه پـيـش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود " . گذشته از ايران، در آسياي صغير و يونان، برگزاري جشن ها و آيـيـن هايي را در آغاز بهار سراغ داريم. در منطقه ليدي و فري ژي، براساس اسطوره هاي كهن، به افتخار سي بل، الهه باروري و معروف به مادر خدايان، و الهه آتيس جشني در هنگام رسيدن خورشيد به برج حمل و هنگام اعتدال بهاري، برگزار مي شد. مورخان از برگزاري آن در زمان اگـُوست شاه در تمامي سرزمين فري ژي و يونان و ليدي و آناتولي خبر مي دهند. به ويژه از جشن و شادي بزرگ در سه روز 25 تا 28 مارس ( 4 تا 7 فروردين ) .
صدرالدين عيني درباره برگزاري جشن نوروز در تاجيكستان و بخارا ( ازبكستان ) مي نويسد: ... به سبب اول بهار، در وقت به حركت در آمدن تمام رستـني ها، راست آمدن اين عيد، طبـيـعت انسان هم به حركت مي آيد. از اين جاست كه تاجيكان مي گويند : " حمل، همه چيز در عمل ". در حقيقت اين عيد به حركت آمدن كشت هاي غله، دانه و سر شدن ( آغاز ) كشت و كار و ديگر حاصلات زميني است كه انسان را سير كرده و سبب بقاي حيات او مي شود. وي در جاي ديگر مي گويد : در بخارا " نوروز " را كه عيد ملي عموم فارسي زبانان است، بسيار حرمت مي كردند. حتي ملاي ديني به اين عيد كه پيش از اسلاميت، عادت ملي بوده، بعد از مسلمان شدن هم مردم اين عيد را ترك نكرده بودند، به آن رنگ ديني اسلامي داده، از وي فايده مي بردند.
برگزاري شكوهمند و باورمند و همگاني اين جشن در دستگاه هاي حكومتي و سازمان هاي دولتي و غير دولتي و در بيـن همه قشرها و گروه هاي اجتماعي، بي گمان، از ويژگي هاي ايران زمين است، كه با وجود جنگ و ستيزها، شكست ها و دگرگوني هاي سياسي، اجتماعي، اعتقادي، علمي و فني، از روزگاران كهن پا بر جا مانده، و افزون بر آن به جامعه ها و فرهنگ هاي ديگر نيز راه يافته است؛ و در مقام مقايسه، امروز جامعـه و كشوري را با جشن و آيـيـن چندين روزه اي، كه چنين همگاني و مورد احترام و باور خاص و عام، فقير و غني، كوچك و بزرگ و بالاخره شهري و روستايـي و عشايـري باشد، سراغ نداريم.

روزها يا ماه جشن نوروز

مدت برگزاري جشن هايي چون مهرگان، يلدا، سده و بسياري ديگر، معـمولاً يك روز ( يا يك شب ) بـيشتر نيست. ولي جشن نوروز، كه درباره اش اصطلاح " جشن ها و آيـيـن هاي نوروزي " گوياتر است، دستكم يك يا دو هفته ادامه دارد. ابوريحان بيروني مدت برگزاري جشن نوروز را، پس از جمشيد يك ماه مي نويسد :
چون جم درگذشت، پادشاهان همه روزهاي اين ماه را عيد گرفتند. عيدها را شش بخش نمودند : 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف ،5 روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهي، 5 روز چهارم را به نديمان و درباريان، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران.
كمپفر در سفرنامه خود آورده كه، در زمان شاه سليمان صفوي، مهماني ها، تفريح و جشن هاي نوروز در ميدان هاي عمومي تا سه هفته طول مي كشيد. "درو ويل" مدت تعطيلي جشن نوروز را در زمان فتحعليشاه دو هفته مي نويسد. ولي برگزاري مراسم نوروزي امروز، دست كم از پنجه و " چهارشنبه آخر سال " آغاز مي‌شود و در " سيزده بدر " پايان مي پذيرد.
رسم ها و آيـيـن هاي نوروزي كه از روزگاران كهن برگزاري آن ها از نسلي به نسل بعد به ارث رسيده، به ناگزير با دگرگوني شيوه هاي زندگي، تكنولوژي هاي صنعتي و ماشيني، سازمان هاي اداري، شغـل ها، قانون ها، وسايـل ارتباط جمعي جديـد - چنانكه خواهيم ديد - بدون آنكه هويـت خود را از دست بدهد، تحول يافته است. از آداب و رسم هاي كهن پـيـش از نوروز، بايستي از پنجه ( خمسه مسترقه )، چهارشنبه سوري و خانه تكاني ياد كرد.

پنجه (خمسه مسترقه)

بنابر سالنماي كهن ايران، هر يك از دوازده ماه سال سي روز است و پنج روز باقي مانده سال را پنجه، پنجك، خمسه مسترقه، پيتك (در زبان و تقويم مازندراني ) يا بهيزك ( در روزشمار زردشتيان ) گويند. ابوريحان درباره پنجه مي نويسد :
... هر يك از ماه هاي فارسي سي روز است و از آن جا كه سال حقيقي سيصد و شصت و پنج روز است، پارسيان پنج روز ديگر سال را " پنجي " و " اندرگاه " گويند. سپس اين نام تعريب شده و " اندرجاه " گفته شد و نيز اين پنج روز ديگر را روزهاي مسترقه نامند، زيرا كه در شمار هيچ يك از ماه ها حساب نمي شود ....
اين پنج روز را كه همزمان با يكي از شش " گهنبار " است، جشن مي گرفـتـند. مراسم پنجه تا سال 1304، كه تقويم رسمي شش ماه اول سال را سي و يك روز قرار داد، برگزار مي شد.
برگزاري جشن خمسه در بين همه قشرهاي اجتماعي رواج داشت. به طوري كه در 1311 هجري قمري مردي نيك انديش در هزينه‌كرد درآمد موقوفه خود، در استرك كاشان، سفارش مي كند كه : " ... بقيه منافع وقف را هر ساله برنج ابتياع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالي استرك وضيع و شريف ذكور و اناث، صغير و كبـير بالسويه برسانند ". در گاهشماري تبري، كه نوروز در مرداد ماه برگزار مي شد، مراسم پنجه، در دوره صفويه، همزمان با جشن و روز آب‌پاشان بود : ...به دستور ولايت بهشت آساي مازندران كامياب دولت بودند، و چون فصل نشاط افزاي بهاري سپري گشته، هواي آن ديار رو به گرمي نهاد، اراده تماشاي جشن و سرور پنجه كه معتاد مردم گيلان است از خاطر خطير سر زد. رسم مردم گيلان است كه در ايام خمسه مسترقه هر سال كه به حساب اهل تنجيم آن ملك، بعد از انقضاي سه ماه بهار قرار داده اند، و در ميانه اهل عجم روز آب پاشان است؛ بزرگ و كوچك و مذكر و مونث به كنار دريا آمده، پنج روز به سور و سرور مي پردازند و همگي از لباس تكليف عريان گشته، هر جماعت با اهل خود به آب درآمده، با يكديگر آب بازي كرده، و بدين طرب و خرمي مي گذرانند و الحق تماشاي غريبي است.

مير نوروزي

از جمله آيـيـن هاي اين جشن پنج روزه، كه در شمار روزهاي سال و ماه و كار نبود، براي شوخي و سرگرمي، حاكم و اميري انتخاب مي كردند كه رفتار و دستورهايش خنده آور بود، و در پايان جشن از ترس آزار مردمان فرار مي كرد. ابوريحان از مردي كوسه ياد مي كند كه با جامه و آرايشي شگفت انگيز و خنده آور، در نخستين روز بهار مردم را سرگرم مي كرد و چيزي مي گرفت. و هم اوست كه حافظ به عنوان "مير نوروزي" دوران حكومتش را " بيش از پنج روز " نمي داند.
مسعـودي در اين باره مي نويسد : ... پنج روز آخر آن فروردگان است، كه روز اول آن در عراق و ايران كوسه اي بر استر خود سوار شود ( و اين جز در عراق و ديار عجم رسم نيست و اهل شام و جزيره و مصر و يمن آن را ندانند )، و تا چند روز جوز و سير و گوشت چاق و ديگر غذاهاي گرم و نوشيدني هاي گرمازا و سرمابر به او بخورانند و بنوشانند و چنان وانمود كند كه سرما را بـيرون مي كند و آب سرد بر او ريزد و احساس رنج نكند، و به فارسي بانگ زند: " گرما، گرما" و اين هنگام عيد عجميان است كه در اثـناي آن طرب كنند و شاد باشند.
از برگزاري رسم ميرنوروزي، تا 73 سال پيش، آگاهي داريم؛ علامه محمد قزويني در پژوهشي ارزشمند درباره ميرنوروزي - كه مانند همه پژوهش هاي آن علامه فقيد ادبي و فرهنگي مي باشد - شرحي آورده است، كه خود مي تواند پژوهش مردم نگاري باشد و دريغم آمد كه به اشاره بسنده شود.
.... يكي از دوستان موثـق نگارنده، از اطباي مشهور، كه سابق در خراسان مقيم بوده اند، در جواب استفسار من از ايشان در اين موضوع، مكتوب ذيل را به اينجانب مرقوم داشته اند كه عيناً درج مي شود : " در بهار 1302 هجري شمسي براي معـالجه بيماري به بجنورد رفته بودم. از اول فروردين تا چهاردهم فروردين در آنجا بودم، در دهم فروردين ديدم جماعت كثيري، سواره و پـياده مي گذرند، كه يكي از آنها با لباس فاخر، بر اسب رشيدي نشسته، چتري بر سر افراشته بود. جماعتي هم سواره در جلو و عقب او روان بودند. يكدسته هم پـياده به عنوان شاطر و فراش كه بعضي چوبي در دست داشتند، در ركاب او يعـني پيشاپـيش و در جنبـين و در عقب او روان بودند، چند نفر هم چوب هاي بلند در دست داشتـند كه بر سر هر چوبي سر حيواني از قبـيل گاو يا گوسفند بود، يعـني استخوان جمجمه حيواني، و اين رمز از آن بود كه امير از جنگي فاتحانه برگشته و سرهاي دشمنان را با خود مي آورد. دنبال اين جماعت، انبوه كثيري از مردم متفرقه، بزرگ و خرد، روان بودند و هياهوي بسيار داشتـند. تحقيق كردم، گفتند كه در نوروز يك نفر امير مي شود، كه تا سيزده عيد، امير و حكمفرماي شهر است، به اعيان و اعزه شهر حواله نقد و جنس مي دهد، كه همه كم يا زياد تقديم مي كنند. به اين طريق كه مثلا حكمي مي نويسد براي فلان متعـين : - كه شما بايد صد هزار تومان تسليم صندوق خانه كنيد، البته مفهوم اين است كه صد تومان بايد بدهيد. البته اين صد تومان را كم و زياد مي كردند، ولي در هر حال چيزي گفته مي شد، غالب اعيان به رغبت و رضا چيزي مي دادند. زيرا، جزو عادات عيد نوروز به فال نيك مي گرفتـند. از جمله به ايلخاني هم مبلغي حواله مي دادند كه مي پرداخت. بعد از تمام شدن سيزده عيد دوره امارت او به سر مي آيد، و گويا در يك خاندان اين شغـل ارثي بود ".
بي گمان امروز، كساني را كه در روزهاي نخست فروردين، با لباس هاي قرمزرنگ و صورت سياه شده در كوچه و گذر و خيابان مي بيـنيم كه با دايره زدن و خواندن و رقصيدن مردم را سرگرم مي كنند و پولي مي گيرند، بازمانده شوخي ها و سرگرمي هاي انتخاب " مير نوروزي " و " حاكم پنج روزه " است كه تـنها در روزهاي جشن نوروزي ديده مي شوند، نه در وقت و جشني ديگر؛ و آنان خود در شعرهايي كه مي خوانند، مي گويند : حاجي فيروزه، عيد نوروزه، سالي چند روزه .

روزهاي مردگان و پنجشنبه آخر سال

يكي از آيـين هاي كهن پـيش از نوروز ياد كردن از مردگان است كه به اين مناسبت به گورستان مي روند و خوراك مي برند و به ديگران مي دهند.
در روزهاي پنجه، از جمله رسم ها، تهيه كردن غذا، آيـيني مذهبي بوده، ابوريحان مي نويسد: ... و در اين پنج روز خورش نهند، روانهاي مردگان را و همي‌گويند كه جان مرده بيايد و آن غذا گيرد. غذا پختن و بر مزار مردگان بردن در قرن چهارم رسم بوده است؛ از خوارزم تا فارس: خوارزميان پنج روز آخر اسفند و پنج روز ديگري كه در پي آن است و ملحق به اين ماه مانند اهالي فارس، در روزهاي فروردگان براي ارواح مردگان در گورستان غذا مي گذارند.
يكي از صورت هاي برجا مانده اين رسم، در شهر و روستا، به گورستان رفتن " پنجشنبه آخر سال " است، به ويژه خانواده هايي كه در طول سال عضوي را از دست داده اند. رفتن به زيارتگاه ها و " زيارت اهل قبور "، در پنجشنبه - و نيز، روز پـيش از نوروز و بامداد نخستين روز سال - رسمي عام است. در اين روز، خانواده ها خوراك ( پلو خورش )، نان، حلوا و خرما بر مزار نزديكان مي گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، يا چراغ روشن مي كنند. در برخي از شهرهاي ايران، روز پيش از عيد، خانواده هاي عزادار، از خويشان و نزديكان با غذا و حلوا پذيرايي مي كنند و در سر مزار جمع مي شوند. و نيز رسم است كه ايرانيان در موقع سال تحويل، به زيارت قبر امامان و امامزادگان ميروند.

خانه تكاني

اصطلاح " خانه تكاني " را بيشتر در مورد شستن، تميز كردن، نو خريدن، تعمير كردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسيدن نوروز، به كار مي برند. در اين خانه تكاني، كه سه تا چهار هفته طول مي كشد، بايستي تمامي ابزارها و وسيله هايي كه در خانه است، جا به جا، تميز، تعـمير و معاينه شده و دوباره به جاي خود قرار گيرد. برخي از ابزارهاي سنگين وزن، يا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسيله هاي ديگر، فقط سالي يك بار، آن هم در خانه تكاني نوروزي، جا به جا و تميز مي شود. در برخي از شهرهاي آذربايجان نخستين چهارشنبه ماه اسفند ( چهارشنبه موله) به شستن و تميز كردن فرش هاي خانه اختصاص دارد.
خانه تكاني امسال، در خانه تكاني شهر نيز سرايت كرد. مسئـول خدمات شهري شهرداري تهران اعلام كرد: از آن جا كه ايراني ها براساس يك سنت حسنه همه ساله در واپسين روزهاي سال اقدام به نظافت و پاكيزه گي منازل خود مي كنند، شهرداري تهران نيز براي دستيابي به شهري پاكيزه و تميز همگام و همراه با مردم، نسبت به لكه گيري گذرگاه ها و جمع آوري نخاله ها و ضايعات شهري در مناطق بيست گانه شهرداري تهران اقدام مي كند.

كاشتن سبزه

اسفند ماه، ماه پاياني زمستان، هنگام كاشتن دانه و غله است. كاشتن " سبزه عيد " به صورت نمادين و شگون، از روزگاران كهن، در همه خانه ها و در بين همه خانواده ها مرسوم بوده است.
در ايران كهن، " بـيست و پنج روز پيش از نوروز، در ميدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا مي شد، بر ستوني گندم، برستوني جو و به ترتيب، برنج، باقلا، كاجيله ( گياهي است از تيره مركبان، كه ساقه آن به 50 سانـتي متر است )، ارزن، ذرت، لوبـيا، نخود، كنجد، عدس و ماش مي‌كاشتـند؛ و در ششمين روز فروردين، با سرود و ترنم و شادي، اين سبزه ها را مي كندند و براي فرخندگي به هر سو مي پراكندند ". و ابوريحان نقـل مي كند كه : " اين رسم در ايرانيان پايدار ماند كه روز نوروز در كنار خانه هفت صنف از غلات در هفت استوانه بكارند و از رويـيدن اين غلات، به خوبي و بدي زراعت و حاصل ساليانه حدس بزنند ".
امروز، در همه خانه ها رسم است كه ده روز يا دو هفته پيش از نوروز، در ظرف هاي كوچك و بزرگ، كاسه، بشقاب، پشت كوزه و ... دانه هايي چون گندم، عدس، ماش و ... مي كارند. موقع سال تحويل و روي سفره "هفت سين " بايستي سبزه بگذارند. در برخي از شهرهاي آذربايجان، سومين چهارشنبه به خيس كردن و كاشتن گندم و عدس براي سبزه هاي نوروزي اختصاص دارد. اين سبزه ها را در خانواده ها تا روز سيزده نگه داشته، و در اين روز زماني كه براي " سيزده بدر " از خانه بـيرون مي روند، در آب روان مي اندازند.

سفره هفت سين

رسم و باوري كهن است كه همه اعضاي خانواده در موقع سال تحويل ( لحظه ورود خورشيد به برج حمل ) در خانه و كاشانه خود در كنار سفره هفت سين گرد آيند. در سفره سفيد رنگ هفت سين، از جمله، هفت رويـيدني خوراكي است كه با حرف " س " آغاز مي شود، و نماد و شگوني بر فراواني رويـيدني ها و فراورده هاي كشاورزي است - چون سيب، سبزه، سنجد، سماق، سير، سركه، سمنو و مانند اين ها- مي گذارند. افزون بر آن آينه، شمع، ظرفي شير، ظرفي آب كه نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ كرده، تخم مرغي روي آينه، ماهي قرمز، نان، سبزي، گلاب، گل، سنبل، سكه و كتاب ديني ( مسلمانان قرآن و زردشتيان اوستا و ... ) نيز زينت بخش سفره هفت سين است. اين سفره در بيشتر خانه ها تا روز سيزده گسترده است.
در برخي از نوشته ها از سفره هفت شين (هفت رويـيدني كه با حرف شين آغاز مي شود) سخن رفته و آن را رسمي كهن تر دانسته اند. در ريشه يابي واژه هفت سين نظرهاي ديگري چون هفت چين ( هفت رويـيدني از كشتزار چيده شده ) و هفت سيني از فراورده هاي كشاورزي نيز بيان شده است. پراكندگي نظرها ممكن است به اين سبب باشد كه در كتاب هاي تاريخي و ادبي كهن اشاره اي به هفت سين نشده و از دوره قاجاريه است كه درباره باورها و رفتارها و رسم هاي عاميانه مردم تحقيق و بحث و اظهار نظر آغاز شده است. نمي دانيم كه آيا پيش از قاآني هم شاعري هفت سين را در شعر خود آورده است؟
سين ساغر بس بود ما را در اين نوروز روز گو نباشد هفت سين رندان دُرد آشام را
ميرزاده عشقي نيز در " نوروزي نامه " در اسلامبول در مسمطي براي آگاهي مردم آن ديار سروده :
همه ايرانيان نوروز را از يادبود كِي
بپا سازند از مازندران تا شوش و ملك ري
بساط هفت سين چينند و بنشينند دور وي

پوشيدن لباس نو

پوشيدن لباس نو در آيـين هاي نوروزي، رسمي همگاني است. تهيه لباس، براي سال تحويل، فقير و غني را به خود مشغـول مي دارد. در جامعه سنتي توجه به تهيدستان و زيردستان براي تهيه لباس نوروزي - به ويژه براي كودكان - رسمي در حد الزام بود. خلعـت دادن پادشاهان و اميران در جشن نوروز، براي نو پوشاندن كارگزاران و زير دستان بود. ابوريحان بـيروني مي نويسد : " رسم ملوك خراسان اين است كه در اين موسم به سپاهيان خود لباس بهاري و تابستاني مي دهند ". مورخان و شاعران از خلعـت بخشيدن هاي نوروزي فراوان ياد كرده اند. و براي اين باور است كه در وقف نامه حاجي شفيع ابريشمي زنجاني آمده است :هر سال شب هاي عيد نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه كفش و جوراب از عوايد موقوفه تهيه و به اطفال يتيم تحويل شود.
سفرنامه نويسان دوره صفويه و قاجاريه، در شرح و وصف جشن هاي نوروزي، از لباس هاي فاخر مردم فراوان ياد كرده اند. خريد لباس نو و برخي وسيله هاي فرسوده اي كه به مناسبت نوروز نياز به " نو " ساختن دارد، رقم عمده هزينه هاي فصلي - و گاه سالانه - خانواده ها را تشكيل ميدهد. بسياري از خانواده ها كه در سوگ يكي از نزديكان لباس سياه پوشيده اند، به مناسبت نوروز، به ويژه هنگام سال تحويل، لباسي ديگر ميـپوشند. كساني كه به هر علت لباس نو ندارند، مي كوشند هر قدر هم اندك - جوراب، پيراهن نو - در هنگام سال تحويل، بـپوشند.
در گذشته كه فروشگاه ها و بازارهاي فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خياط ها سفارش مي دادند، نوبت هاي دوخت و كار شبانه روزي خياطان يكي از دشواري هاي خانواده ها بود. اگر در روزهاي پيش از نوروز، در خانواده ها، محله ها، مدرسه ها و سازمان هاي نيكوكاري رسم است كه براي كودكان نيازمند لباس تهيه كنند، اين كار نيك پيش از آنكه براي كمك و همراهي باشد، براي لباس نو پوشاندن به كودكان در جشن نوروز است.
اين باور كهن را در نوشته ها، توصيه ها و توصيف هاي نوروزي، همواره مي بـينيم كه : از طبـيعت پـيروي كنيم، از درختان ياد بگيريم و با آمدن بهار، لباس نو بـپوشيم، كه شگون شادماني و آرامش است.

خوراك هاي نوروزي

در كتاب ها و سند هاي تاريخي و ادبي كهن، به ندرت از خوراكي هايي كه ويژه جشن نوروز (يا جشن هاي ديگر) باشد سخن رفته است. نويسندگان و مورخان بحث از " خوردني " ها را، شايد، پـيش پا افتاده، نازيبا و يا بديهي مي دانستند. در كتاب هاي قرن چهارم به بعـد، شرح و وصف هاي دقيق، به شعر و نثر، درباره نوروز و مهرگان و جشن ها و آيـين هاي ديگر كم نيست، ولي از نوع و ويژگي خوراك هاي جشن ها، نه در دستگاه پادشاهان و اميران و نه در خانه هاي عامه مردم، سخني نرفته است.
در مقاله ها و پژوهش هايي كه در اين هفتاد و پنج ساله اخير درباره نوروز نوشته شده، افزون بر خوردني هاي سفره هفت سين، گاه از غذاهاي ويژه شب پيش از نوروز، و شب اول سال، در خانواده هاي سنتي شهرها و منطقه هاي مختلف ياد شده است. خوراكي هايي كه با ويژگي هاي اقليمي و نوع فراورده هاي هر منطقه هماهنگي داشت، و در عين حال بهترين و كمياب ترين غذاي منطقه بود؛ و همه قشرهاي اجتماعي - فقيران نيز - ميكوشند كه در اين روزها، براي فراهم آوردن غذاي بهتر، گشاده دستي كنند و به گفته ابوريحان:"اين عيدها، يكي از اسبابي است كه تنگي روزي فقيران را به زندگي فراخ مبدل مي سازد ".
امروز در تهران و برخي شهرهاي مركزي ايران، سبزي پلو ماهي خوردن در شب نوروز و رشته پلو در روز نوروز رسم است، و شايد بتوان گفت كه غذاي خاص نوروز در اين منطقه است. " پلو " در شهرهاي مركزي و كويري ايران ( مي توان گفت غير از گيلان و مازندران در همه شهرهاي ايران ) تا چندي پـيش غذاي جشن ها، غذاي مهماني و نشانه رفاه و ثروتمندي بود. و اين " بهترين " غذا، خوراك خاص همه مردم - فقير و غني - در شب نوروز بود. اگر نيك مردي در صد و پنج سال پـيش در استرك كاشان، ملكي را وقف مي كند كه از درآمد آن " همه ساله برنج ابتياع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالي استرك، وضيع و شريف، ذكور و اناث، صغير و كبـير، بالسويه برسانند "، بي گمان به اين نيت بوده، كه در شب نوروز سفره هيچ كس بي " پلو " نباشد.
با پـيدايش و گسترش رسانه هاي گروهي صنعتي امروز چون روزنامه ها، راديو و تلويزيون، و وجود برنامه هاي گونا گون در معرفي جشن ها و آيـين هاي كهن، نوعي يكنواختي در فراهم آوردن وسيله ها و برگزاري مراسم، در همه شهرها و استان ها به وجود آمده است. بي گمان تبليغات مؤسسه هاي توليد كننده كالاها نيز عاملي موثر در اين يكنواختي هاست.

ديد و بازديد نوروزي، يا عيد ديدني

از جمله آيـين هاي نوروزي، ديد و بازديد، يا " عيد ديدني " است. رسم است كه روز اول سال، نخست به ديدن بزرگان فاميل، طايفه و شخصيت هاي علمي و اجتماعي و منزلتي مي روند. در بسياري از اين عيد ديدني ها، همه كسان خانواده شركت دارند. كتاب هاي تاريخي و ادبي، تـنها از عيد ديدني هاي رسمي دربارها و اميران و رئـيسان خبر مي دهند. رسمي كه هنوز هم خبرگزاري ها و رسانه ها، به آن بسنده مي كنند. " ديدن" هاي نوروزي كه ناگزير " بازديد " ها را دنبال دارد، و همراه با دست بوسي و روبوسي است، در روزهاي نخست فروردين، كه تعطيل رسمي است، و گاه تا سيزده فروردين ( و مي گويند تا آخر فروردين ) بـين خويشاوندان و دوستان و آشنايان دور و نزديك، ادامه دارد. رفت و آمد گروهي خانواده ها، در كوي و محله - به ويژه در شهرهاي كوچك - هنوز از ميان نرفته است. اين ديد و بازديدها، تا پاسي از شب گذشته، به ويژه براي كساني كه نمي توانند كار روزانه را تعـطيل كنند، ادامه دارد.
تا زماني كه "مسافرت هاي نوروزي" رسم نشده بود، در شهرها و محله هايي كه آشنايي هاي شغـلي و همسايگي و " روابط چهره به چهره " جايي داشت، ديد و بازديد هاي نوروزي، وظيفه اي بـيش و كم الزامي به شمار مي رفت. و چه بسا آشناياني بودند - و هستـند - كه فقط سالي يك بار، آن هم در ديد و بازديد هاي نوروزي، به خانه يكديگر مي روند. به ياد دارم كه در كرمان، در بـين زردشتيان، هنگامي كه كسي از دوست و آشنايش گله مي كرد كه چرا بديدنش نمي آيد، اين جمله را مي گفت : " اگر با هم قهر هم بوديم، دست كم سالي يك بار به خانه هم مي آمديم " و چه بسيار كدورت ها و رنجش هاي خانوادگي و خويشاوندي كه به يـُمن ديد و بازديد هاي نوروزي برطرف شده و مي شود.
گسترش شهرها، ازدياد جمعـيت، پراكندگي خانواده هاي سنتي، محدوديت هاي شغلي و نيز فرهنگ آپارتمان نشيني، از عامل هايي است كه ديد و بازديد هاي نوروزي را كاهش داد. و بر اثر اين دشواري ها و محدوديت هاي زماني، بسياري از خانواده هايي هم كه به مسافرت نمي روند، براي ديد و بازديدهاي نوروزي، از پـيش زماني را معـين مي كنند.
كتاب تذكره صفويه كرمان كه گزارشي از رويدادهاي سال هاي 1063 تا 1104 است، " شرح وقايع " هر سال را، با اين كه محاسبه ماه و سال بر اساس تقويم قمري است، از برگزاري جشن ها، رسم ها، و آيـين هاي نوروزي، در دستگاه حكومتي آغاز مي كند، از جمله : حاكم و وزير و آصف حميده سير، در نوروز آن سال (1080 قمري) كه مصادف با 15 شوال بود، در باغ نظر به عيش و خرمي گذرانده، علما و صلحا وشعرا را به صلات گرانمايه خرسند گردانيد (...) و دستار خواهان گسترده، اقسام طعام نزد خاص و عام كشيد. روز ديگر به ديدن اعزه ولايت رفته، دو سه روز هم چنين ديدن مردم مي نمودند، و بعد از آن هر روزه به ازاء ضيافت نوروزي، هنگامه تير اندازي گرم بود. تماشاي " جنگ گاو و قوچ " نيز در اين دوره از آيـين هاي نوروزي بود : روز نوروز سال 1101 كه در 7 جمادي الثاني واقع بود، طرف عصر وزير به اتفاق ( ... ) در صحراي موًيدي ( در قسمت شمال شهر فعلي كرمان ) جنگ گاو و قوچ طرح انداخته، بعد از آن اسب دواني كرده، از حضور دوستان جناني خرمي، و به مقـتـضاي وقت كامراني مي نمودند.

نوروز اول

در ديد و بازديدهاي نوروزي رسم است كه نخست به خانه كساني بروند كه " نوروز اول " در گذشت عضوي از آن خانواده است. خانواده هاي سوگوار افزون بر سومين، هفتمين و چهلمين روز، كه بيشتر در مسجد برگزار مي شود، نخستين نوروز كه ممكن است بيش از يازده ماه از مرگ متوفا بگذرد، در خانه مي نشـينند. و در اين روز است كه خانواده هاي خويشاوند لباس سياه را از تن سوگواران در مي آورند. جلسه هاي " نوروز اول " كه جنبه نمادين دارد، در عين حال از فضاي ديد و بازديدهاي نوروزي برخوردار است. و ديداركنند گان، در نوروز اول، به خانواده سوگوار تسليت نمي گويند، بلكه براي آنان " آرزوي شادماني " مي كنند، تا در آغاز سال نو فال بد نزنند. رسم نوروز اول بـيشتر در شهرهايي برگزار مي‌شود كه آخرين روز اسفند را به عنوان ياد بود درگذ شتگان سال سوگواري نكنند.

هديه نوروزي، يا عيدي

هديه و عيدي دادن به مناسبت نوروز رسمي كهن است، كتابهاي تاريخي از پـيشكش ها و بخشش هاي نوروزي - پـيش از اسلام و بعد از اسلام - خبر مي دهند، از رعـيت به پادشاهان حكمرانان، از پادشاهان و حكمرانان به وزيران، دبـيران، كارگزاران و شاعران، از بزرگتران خاندان به كوچكتران، به ويژه كودكان.
رسم هديه دادن نوروزي را، ابوريحان بيروني از گفته آذرباد، موبد بغـداد چنين آورده : نيشكر در ايران، روز نوروز يافت شد، پـيش از آن كسي آن را نمي شناخت. جمشيد روزي ني را ديد كه از آن كمي به بيرون تراوش كرده، چون ديد شيرين است، امر كرد اين ني را بـيرون آورند و از آن شكر ساختـند. و مردم از راه تبريك به يكديگر شكر هديه كردند، و در مهرگان نيز تكرار كردند، و هديه دادن رسم شد.
پـيشكشي رعيت ( تاجر، صنعتگر، كشاورز) و حاكمان ولايت، به پادشاهان و خلفا، در واقع بخشي از باج و خراج و ماليات سالانه بود كه - گفته يا نگفته - به آن متعـهد بودند. و " خزانه " كشور از آن آبادان بود. ابوريحان بـيروني مي نويسد : پادشاهان ساساني آنچه را كه پنج روز عيد ( به ترتيب؛ اعيان، دهقانان، سپاهيان، خاصان و خادمان ) هديه آورده بودند، روز ششم امر به احضار مي كرد و هر چه قابل خزانه بود نگه مي داشت، و آنچه مي خواست به اهل انس و اشخاص كه سزاوار خلوتـند مي بخشـيد.
كمپفر، سياح دوره صفوي، از هديه هاي حاكمان و ثروتمندان محلي، كه براي شاه سليمان مي آوردند، به عنوان " سومين رقم بودجه دربار " ياد مي كند. تاورنيه هديه يكي از حاكمان را به پادشاه " ده هزار اشرافي " ذكر كرده، و شاردن هديه هاي به پادشاه را حدود 2 ميليون فرانك تخمين ميزند. " درو ويل " مي نويسد : اين هديه هاي نوروزي علاوه بر طلا، جواهر و سكه هاي زر، عبارت از اسب هاي اصيل، جنگ افزار، پارچه هاي گران بها و شال هاي كشمير و پوست هاي ممتاز و قـند و قهوه و چاي و مربا است.
در كتابهاي تاريخي و ادبي، بـيش از همه از هديه پادشاهان به شاعران سخن رفته، هديه اي كه، بنا بر رسم، براي سرودن قصيده ها و مديحه هاي نوروزي داده مي شد. هديه به شاعران در جشن نوروز كه انگيزه و وسيله اي براي سرودن شعر و مديحه بود، در واقع نوعي حقوق ماهانه و سالانه شاعر به شمار مي رفت. از جمله بيهقي مي نويسد : روز پنج شنبه هجدهم ماه جمادي الاخري، امير ( سلطان مسعـود ) به جشن نوروز نشست، و هديه ها بسيار آورده بودند، و تكليف بسيار رفت و شعر شنود از شاعران كه شادكام بود، در اين روزگار زمستان و فارغ دل، و فترتي نيفتاد و خلعت فرمود، و مطربان را نيز فرمود، و مسعـودي شاعر را شفاعت كردند، سيصد دينار فرمود.
اين بخشش ها گاه به اندازه اي بود كه مي توانست شاعري را توانگر سازد : گويند روز نوروزي، جهت خالدبن برمك وزير، كاسه ها از زر و نقره هديه آورده بودند. يكي از شاعران عرب در اين باره شعري سرود و به اين موضوع اشاره كرد. خالد هر چه در آن مجلس اواني زر و نقره بود به آن شاعر بخشيد. چون اعتبار كردند، مالي عظيم بود و شاعر از آن توانگر شد.
رسم و ضابطه پـيشكش هاي سنگين بها به پادشاهان و حاكمان تا دوره مشروطيت رايج بود. برقراري ماليات ها و الزام به پرداخت هاي منظم و حساب شده، پـيشكش هاي باج و خراج گونه را به مقدار زيادي از اعتبار انداخت. ولي دادن عيدي و هديه به ويژه از طرف مقام بالا تر ( منزلتي، اقتصادي و سني ) از رسم ها و آيـين هاي ديرين فرهنگ ماست. امروز رسم عيدي دادن به جوانان و كودكان در خانواده، به كسان كم درآمد و خدمتگزاران در محيط كار، به رفتگر، به نامه رسان و ... در عين حال نوعي جبران زحمت و انـتـظار خدمت است. عيدي هاي امروز بيشتر به صورت نقد و اسكناس نو است. بانك ها پـيش بـيني تهيه " اسكناس نو " كرده، و در اختيار مشتريان مي گذارند. در جامعـه كشاورزي، روستايي و عشايري، در گذشته اي نه چندان دور، پـيشكش هاي نوروزي فراورده هاي محلي بود و بخشش ها، كالا و فراورده غير محلي.
هد يه دادن ها، كه به مناسبت هايي، چون عيد، موفقيت، مسافرت، تولد، ازدواج، مرگ (در برخي شهرها، به ويژه جامعـه عشيره اي رسم است كه براي خانواده متوفا غذا، گوسفند، برنج و ... مي برند) و .. است، به ويژه در خانواده هاي سنتي، داراي اهميت و مفهومي در خور توجه است (كه خود پژوهش و گفتاري جداگانه مي طلبد). هر چند كه چند سالي است واژه فرانسوي " كادو " براي هديه هايي چون ره آورد ( سوغات )، چشم روشني، مبارك باد، جاي خالي پا و ... به كار مي رود، ولي اهميت، كيفـيت و كميت هر يك متمايز است. البته اين باور وجود دارد كه گرفتن عيدي از دست كسان مورد احترام ( از نظر سني، منزلتي، خويشاوندي، علمي، نسبي و ...) تبرك، داراي شگون و " دست لا ف " است.

كارت تبريك عيد

تبريك گفتن عيد و جشن نوروز، در نامه هايي كه از شهري به شهر ديگر فرستاده مي شود، رسمي كهن است. در برخي از منشآت و نامه نگاري نمونه هايي آمده است، ولي با رواج چاپ، فرستادن " كارت تبريك عيد " كه با مضمون ها و رنگهاي گوناگون تهيه و در دسترس قرار گرفته، وارد فرهنگ ما شده است. با كم شدن ديد و بازديدها - به علت هايي كه در پـيش ياد شد - فرستادن كارت تبريك رونق بـيشتري يافته است.

چهاردهم فروردين

در واقع آغاز كار و فعاليت هاي " سال نو " از چهاردهم فروردين است. دبستان ها، دبـيرستان ها و دانشگاه ها از اين روز آغاز مي شود. مسافرت رفتن پـيش از سيزده را باور عاميانه نحس مي داند. كوچ بسياري از عشاير از چهاردهم فروردين است. تـقسيم آب كشاورزي، در برخي از روستاها و بسياري از فعـاليت هاي ديگر، از چهاردهم فروردين شكل مي گيرد.

باورهاي عاميانه

رفتارها و گفتارهاي هنگام سال تحويل و روز نوروز، به باور عاميانه، مي تواند اثري خوب يا بد براي تمام روزهاي سال داشته باشد. برخي از اين باورها را در كتابهاي تاريخي نيز مي يابـيم، و بسياري ديگر باورهاي شفاهي است، و در شمار فولكلور جامعـه است كه در خانواده ها به ارث رسيده است :
- كسي كه در هنگام سال تحويل و روز اول سال لباس نو بـپوشد، تمام سال از كارش خرسند خواهد بود.
- موقع سال تحويل از اندوه و غم فرار كنيد، تا تمام سال غم و اندوه از شما دور باشد.
- روز نوروز دوا نخوريد بد يمن است.
- هر كس در بامداد نوروز، پـيش از آنكه سخن گويد، شكر بچشد و با روغن زيتون تن خود را چرب كند، در همه سال از بلاها سالم خواهد ماند.
- هر كس بامداد نوروز، پـيش از آنكه سخن گويد، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود كند از هر دردي شفا يايد.
- كساني كه مرده اند، سالي يكبار، هنگام نوروز، " فروهر " به خانه بر مي گردند. پس بايد خانه را تميز، چراغ را روشن و ( با سوزاندن كندر و عود ) خوش بو كرد.
- كسي كه روز نوروز گريه كند، تا پايان سال اندوه او را رها نمي كند.
- روز نوروز بايد يك نفر " خوش قدم " اول وارد خانه شود؛ زنان خوش قدم نيستـند.
- اگر قصد مسافرت داريد پـيش از سيزده سفر نكنيد؛ روز چهاردهم سفر كردن خير است.
- روز سيزده كار كردن نحس است.

روابط عمومي اداره كل تبليغات اسلامي استان مركزي

 

يکشنبه ششم 12 1391 18:13

X