كرامت عبارت است از «انجام كار خارق العاده با قدرت غير عادي و بدون ادعاي نبوت و يا امامت.» (1)
به عقيده اكثريت علماي مذاهب اسلامي - جز گروه اندكي از معتزليها - صدور كرامت از اولياي خداوند و به دست آنها ممكن است. به قول دانشمندان «ادل دليل علي امكان الشيي وقوعه; بالاترين دليل بر امكان چيزي، وقوع و انجام آن چيز است.»
در تاريخ نمونههاي زيادي از كرامات اولياي خداوند نقل شده است. مثل: سرگذشتحضرت مريمعليها السلام و جريان ولادت فرزندش حضرت عيسيعليه السلام و نزول ميوههاي بهشتي در محراب عبادت براي او و نيز داستان عاصف بن برخيا و انتقال تخت ملكه صبا از يمن به فلسطين در يك چشم به هم زدن و داستان هايي كه شيعه و سني درباره كرامات حضرت عليعليه السلام نقل كردهاند (2).
در اين مقاله بر آنيم تا به مناسبتشهادت دخت پيامبر عظيم الشان اسلام، گوشهاي از كرامتهاي حضرت زهراعليها السلام را بيان كنيم.
1 - سخن گفتن با مادر در دوران جنيني
در دوران بارداري خديجه كبري، فاطمهعليها السلام از درون شكم مادر با وي سخن ميگفت، به برخي روايات در اين زمينه اشاره ميكنيم:
الف) از خديجهعليها السلام نقل شده است: در زماني كه به فاطمه حامله شدم، وي در شكمم با من صحبت ميكرد.
«لما حملتبفاطمة كانتحملا خفيفا تكلمني من باطني; (3) زماني كه فاطمه را باردار بودم، حملي سبك بود و از باطنم با من سخن ميگفت.»
ب) دهلوي نقل ميكند: «آن زمان كه خديجه به فاطمه حامله گرديد، وي در درون شكم مادر، با وي سخن ميگفت و خديجه اين مطلب را از رسول خدا پنهان ميكرد. روزي رسول خدا بر خديجه وارد شد، ديد با كسي سخن ميگويد، بدون اين كه شخصي نزد او باشد. فرمود: با چه كسي سخن ميگفتي؟ عرض كرد: با كسي كه در شكم دارم. حضرت فرمود:«ابشري يا خديجة هذه بنت جعلها الله ام احد عشر من خلفائي يخرجون بعدي وبعد ابيهم; بشارت تو را اي خديجه، اين [را كه در شكم داري] دختري است كه خداوند او را مادر يازده تن از جانشينان من قرار داده است; كه ايشان پس از من و پدرشان [عليعليه السلام به عنوان امام] خارج ميشوند.» (4)
2 - آمدن حور العين و زنان بهشتي هنگام ولادت حضرت زهرا عليها السلام
حضرت خديجه عليها السلام به زنان قريش و بني هاشم پيغام داد كه زمان وضع حمل من نزديك است، مرا در اين امر ياري نماييد، ولي آنان پاسخ دادند: اي خديجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپيچي نمودي، و محمد يتيم را به همسري برگزيدي، ما نيز تو را ياري نميكنيم. خديجه از اين جواب سخت غمگين و ناراحتشد، در اين هنگام چهار زن، همانند زنان بني هاشم وارد شدند، در حالي كه خديجه از ديدن آنان هراسان شده بود، يكي از آن چهار زن به خديجه گفت: غمگين مباش، پروردگارت ما را براي ياري تو فرستاده است. ما خواهران و ياوران تو هستيم. من «ساره» هستم، اين «آسيه دختر مزاحم» رفيق بهشتي تو است و اين هم «مريم دختر عمران» است و اين يكي «كلثوم خواهر موسي بن عمران» است، خدا ما را براي كمك به تو فرستاده است تا ياور و پرستار تو باشيم.
يك نفر از آن چهار زن در سمت راستخديجه، دومي در طرف چپ او، سومي در پيش رويش، و چهارمي در پشتسر او نشستند و فاطمه پاك و پاكيزه تولد يافت.
پس از تولد آن حضرت، ده نفر حور العين، كه در دست هر يك ظرفي بهشتي پر از آب كوثر و يك طشتبهشتي بود وارد شدند و حضرت فاطمه را با آب كوثر شستشو دادند و سپس در ميان پارچهاي كه از شير سفيدتر، و از مشك و عنبر خوشبوتر بود پيچيدند. (5) »
حضرت فاطمهعليها السلام در هنگام ولادتش حور العين و بانوان عالي مقام ياد شده را كاملا شناخت و با ذكر نام به تك تك آنها سلام كرد. اين كرامت نشان ميدهد كه ملاقات و آشنايي آن حضرت با آنان بيسابقه نبوده، و آن وجود مقدس قبلا عوالمي را طي كرده و در مسير ملكوتي خويش، آن فرستادگان آسماني را ديده و شناخته است (6).
3 - نوراني شدن مكه و جهان با نور ولادت فاطمه عليها السلام
كرامت ديگري كه براي آن بانوي بزرگ اسلام ذكر شده، اين است كه چون آن مولود مقدس پا به دنيا نهاد، نوري از طلعت او ساطع شد كه پرتو آن به تمام خانههاي مكه وارد گرديد، و در شرق و غرب زمين محلي نماند كه از نور او بيبهره باشد، چنان كه در روايتي از امام صادق عليه السلام ميخوانيم: «فلما سقطت الي الارض اشرق منها النور...; (7) زماني كه [فاطمه عليه السلام] به دنيا آمد، نور از او ساطع گشت.»
در قسمت ديگري از اين روايت ميخوانيم: «و بشر اهل السماء بعضهم بعضا بولادة فاطمة و حدث في السماء نور زاهر لم تره الملائكة قبل ذلك (8); بعضي از اهالي آسمان به برخي ديگر ولادت حضرت زهرا را بشارت ميدادند، و نور بسيار درخشاني در آسمان حادث شد كه فرشتگان قبل از آن نظيرش را نديده بودند.»
در روايت اهل سنت آمده است: «فلما تم امد حملها وانقضي وضعت فاطمة فاشرق بنور وجهها الفضاء (9); آن هنگام كه مدت حمل فاطمه تمام شد، خديجه او را به دنيا آورد، و به نور جمال او، فضا روشن و منور گرديد.»
اين نور در روز قيامت آشكارتر خواهد شد، چنانكه از ابن عباس نقل شده كه «در روز قيامت، اهل بهشت ناگهان متوجه ميشوند كه بهشت همانند روشني روز توسط خورشيد، روشن شد، سؤال ميكنند كه خدايا فرمودي «در بهشتخورشيدي وجود ندارد (10) » پس اين نور چيست؟ جبرئيل جواب ميدهد، اين نور خورشيد نيستبلكه نور خنده فاطمه و عليعليهما السلام است. (11) »
4 - سجده هنگام ولادت
كرامت ديگر آن حضرت اين است كه به هنگام ولادت به سجده افتاد، چنانكه از خديجه كبري نقل شده است: «فولدت فاطمة، فوقعت علي الارض ساجدة رافعة اصبعها (12); هنگامي كه فاطمه به دنيا آمد، به روي زمين به حال سجده افتاد در حالي كه نگشتخويش را بالا گرفته بود.»
5 - گفتن شهادتين هنگام ولادت
كرامت ديگر آن حضرت اين است كه هنگام ولادت، به توحيد و رسالت و ولايتشهادت داد. امام صادق عليه السلام در اين رابطه ميفرمايد: «فلما سقطت... فنطقت فاطمة بالشهادتين و قالت اشهد ان لا اله الا الله و ان ابي رسول الله سيد الانبياء و ان بعلي سيد الاوصياء و ولدي سادة الاسباط (13); بعد از اينكه پا به دنيا گذاشت ... سخن خود را با شهادتين آغاز نمود و گفت: شهادت ميدهم كه خدايي جز الله نيست، و پدرم فرستاده خدا و سيد و سالار پيامبران است و همسرم سيد اوصياء، و فرزندانم سيد و سالار نوادگان رسول خدا هستند.»
روايت فوق، اولا نشان ميدهد كه آن حضرت به هنگام تولد سخن گفته و ديگر اين كه از آينده و همسري خود با عليعليه السلام و امامت فرزندان خود خبر داده است.
6 - جامه بهشتي
از ابن جوزي نقل شده است: در هنگام زفاف فاطمه عليها السلام (بعد از دادن جامه عروسي خود به فقير) جبرئيل به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله آمده، عرض كرد: يا رسول الله! پروردگارت سلام ميرساند، و مرا نيز فرمان داده كه به فاطمه سلام برسانم و براي فاطمه جامهاي از ديباي سبز از جامههاي بهشتي فرستاده است. فاطمه بعد از پوشيدن لباس نزد پدر آمد، حضرت با عباي خود، و جبرئيل با بالهاي خود آن جامه را پوشاندند تا نور آن باعث آزار ديدگان نشود (14).
7 - هم صحبتي با ملائكه
دانشمندان شيعه و سني معتقدند كه بعد از پيامبر اكرم يقينا انسانهايي بودهاند كه هم سخن ملائكه قرار ميگرفتند، منتهي در مصداق آن اختلاف دارند.
از كرامتهاي مهم حضرت اين بود كه بعد از پدر، با ملائكه هم صحبتبود.
امام صادق عليه السلام در اين باره ميفرمايد: «فاطمة بنت رسول الله كانت محدثة ولم تكن بنبية انما سميت فاطمة محدثة لان الملائكة كانت تهبط من السماء فتناديها كما تنادي مريم بنت عمران (15); فاطمه دختر رسول خدا، محدثه بود، ولي پيامبر نبود. فاطمه از اين جهت محدثه ناميده شده است كه فرشتگان از آسمان نازل ميشدند و با او همانند مريم دختر عمران گفت وگو داشتند.»
فاطمه بعد از رحلت پيامبر اكرمصلي الله عليه وآله 75 روز بيشتر زنده نماند و غم جانسوز داغ پدر، قلب او را لبريز كرده بود، به اين جهت جبرئيل پي در پي به حضورش ميرسيد و او را در عزاي پدر تسليت ميگفت (16) و تسلي بخش خاطر غمين زهرا بود، و گاه از مقام و منزلت پدر بزرگوارش سخن ميگفت و گاه از حوادثي كه بعد از رحلت او بر فرزندانش وارد ميگردد، خبر ميداد. امير المؤمنين عليه السلام نيز آنچه جبرئيل املاء ميكرد، همه را به رشته تحرير در ميآورد و مجموعه اين سخنان در كتاب ويژهاي جمع آوري شده، كه به نام "مصحف فاطمه" ياد ميشود. در زيارتنامه حضرت ميخوانيم: «السلام عليك ايتها المحدثة العليمة. (17) »
8 - گردش آسياب
ميمونه ميگويد: پيامبرصلي الله عليه وآله مقداري گندم را توسط من نزد فاطمه فرستاد تا با دستاس آن را آرد نمايد، گندم را نزد حضرت بردم، ديدم حضرت ايستاده (ظاهرا نماز ميخواند) ولي آسياب ميچرخيد و حركت ميكرد، اين خبر را به پيامبرصلي الله عليه وآله عرض كردم، فرمود: خداوند، ناتواني و ضعف جسماني فاطمه را ميداند، لذا به آسياب و دستاس دستور ميدهد كه خود دور بزند، او هم ميگردد. (18)
9 - حركت گهواره
در روايتي ميخوانيم: «ربما اشتغلتبصلاتها وعبادتها فربما بكي ولدها فرؤي المهد يتحرك وكان ملك يحركه (19); گاهي حضرت مشغول خواندن نماز و عبادت بود، فرزندش گريه ميكرد، گهواره به حركت درميآمد، و فرشتهاي بود كه آن را حركت ميداد.»
10 - غذاي بهشتي
عليعليه السلام ديناري قرض گرفته بود كه با آن چيزي تهيه كند تا شدت گرسنگي را از فاطمهعليها السلام و فرزندانش رفع كند. مقداد را ديد كه از گرسنگي شديد اهل و عيالش خبر ميدهد، حضرت، دينار رابه او بخشيد. بعد از خواندن نماز ظهر و عصر، پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: اي ابالحسن آيا شما چيزي در منزل داريد تا به منزل شما بيايم، عليعليه السلام بر اثر خجالت و حياء از پيامبرصلي الله عليه وآله عرض كرد: تشريف بياوريد. پيامبر اكرمصلي الله عليه وآله دست علي را گرفته و با هم وارد خانه زهراعليها السلام شدند، او در حال نماز بود و پشتسر وي ظرفي بود كه از آن بخار برميخاست.
وقتي صداي پيامبرصلي الله عليه وآله را شنيد، از محراب نماز خارج شده و به پدر بزرگوار خويش سلام كردد. پيامبر اكرمصلي الله عليه وآله بعد از جواب سلام فرمودند: براي ما غذايي بياور، خداوند رحمتش را بر تو نازل كند.
فاطمهعليها السلام ظرف غذا را آورده، در مقابل پيامبرصلي الله عليه وآله و عليعليه السلام نهاد. عليعليه السلام سؤال كرد: اي فاطمه! اين طعام از كجاست؟ من هرگز طعامي به اين خوشرنگي نديده و خوشبوتر از آن بوئي استشمام نكرده و خوش مزهتر از آن نخوردهام.
رسول اكرمصلي الله عليه وآله دست مبارك خود را بين دو كتف عليعليه السلام نهاد، مختصري فشرد و فرمود: اين پاداش ديناري است كه تو در راه خدا دادي.
آن گاه اشك رسول خداصلي الله عليه وآله جاري شد و فرمود: سپاس خداي را كه ابا ميكند كه شما را بدون مزد و پاداش از دنيا ببرد. اي علي! پروردگارت ميخواهد آنچه را كه بر زكريا جاري فرموده، بر تو نيز جاري نمايد.
آنگاه رو به حضرت زهرا كرد و فرمود: «ويجريك يا فاطمة في المجري الذي اجري فيه مريم «كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا قال يا مريم اني لك هذا قال هو من عندالله; و تو را اي فاطمه در همان مسيري كه مريم را حركت داد، پيش برد. [چنان كه قرآن ميگويد:] «هر گاه زكريا وارد محراب او ميشد، غذاي مخصوصي در آن جا ميديد، از او ميپرسيد: اي مريم، اين را از كجا آوردهاي؟! ميگفت: اين از سوي خداست.» (20)
قابل دقت است هرچند اين غذا پاداش عطاي عليعليه السلام است و كرامتي براي او به حساب ميآيد، ولي براي فاطمهعليها السلام نيز كرامت محسوب ميشود; چرا كه خداوند به احترام او چنين ميوهاي را از بهشت فرستاده است.
11 - زيان نرساندن آتش به بدن فاطمه عليها السلام
انس ميگويد: حجاج بن يوسف از اين حديث كه عايشه ديده بود فاطمهعليها السلام با دستخود، غذاي داغ ديگ را به هم ميزند، پرسيد. گفتم: بله، عايشه بر فاطمه زهراعليها السلام وارد شد در حالي كه غذا براي حسنينعليهما السلام آماده ميكرد، ظرف غذا كاملا ميجوشيد، ديد فاطمه با دستخود (بدون هيچ وسيلهاي) ديگ جوشان را به هم زد، عائشه هراسان و فرياد زنان نزد پدر خود (ابوبكر) رفت، ماجرا را تعريف كرد، ابوبكر گفت: اين صحنه را كتمان كن [و با كسي مطرح نكن] زيرا امر بسيار بزرگي است.
اين خبر به پيامبرصلي الله عليه وآله رسيد، حضرت بالاي منبر رفت، بعد از حمد و ثناي الهي، فرمود: ماجراي ديگ و آتش فاطمه زهرا را خيلي بزرگ و عجيب تلقي ميكنند ... .
«لقد حرم الله عزوجل النار علي لحم فاطمة ودمها وعصبها وشعرها وفطم من النار ذريتها وشيعتها... الويل ثم الويل، الويل، لمن شك في فضل فاطمة (21); خداوند آتش را بر گوشت و خون و رگ و موي زهرا حرام نموده است (هرگز به او زياني نميرساند) و شيعيان و فرزندان او را از آتش [جهنم] به دور داشته است... . واي بر شما، خشم و عذاب خدا بر كسي كه در فضيلت فاطمه شك كند.»
اين نوع كرامت، ريشه قرآني هم دارد، چرا كه خداوند آتش را بر ابراهيمعليه السلام سرد و گلستان قرار داد، «يا نار كوني بردا وسلاما علي ابراهيم» (22) پس بعدي ندارد كه بدن فاطمه را كه انبياء به او توسل جستهاند، بر آتش حرام گرداند.
12 - گريه هستي بر گريه زهراعليها السلام
كرامت ديگر آن حضرت همراهي هستي، با رفتار او و از جمله گريه اوست. وقتي در لحظات آخر عمر پدر بزرگوارش اشك ميريخت، پيامبر اكرمصلي الله عليه وآله فرمود: «والذي بعثني بالحق لقد بكي لبكائك عرش الله وما حوله من الملائكة والسموات والارضون وما فيهما; قسم به آن كسي كه مرا به رسالتبر انگيخت همانا از گريه تو عرش خدا و ملائكه و آسمانها و زمين و تمام موجودات گريستند. (23) »
كرامات بعد از شهادت
1 - بيرون آمدن دستهاي زهراعليها السلام از كفن
هنگامي كه امام عليعليه السلام بدن زهراعليها السلام را كفن كرد، وقتي كه خواستبندهاي كفن را ببندد فرزندان خود را صدا زد و فرمود: «هلموا تزودوا من امكم; بياييد از ديدار مادرتان توشه بگيريد.» حسن و حسينعليهما السلام فرياد زنان مادر را صدا ميزدند، و ميگفتند: وقتي كه به حضور جدمان رسيدي سلام ما را به او برسان و به او بگو: بعد از تو در دنيا يتيم مانديم. آه! آه! چگونه شعله غم دل از فراق پيامبرصلي الله عليه وآله و مادرمان خاموش گردد؟!
امير مؤمنان ميفرمايد: «اني اشهد الله انها قد حنت وانت ومدت يديها وضمتهما الي صدرها مليا; من خدا را گواه ميگيرم كه فاطمه ناله جان كاه كشيد و دستهاي خود را باز كرد و فرزندانش را مدتي به سينهاش چسبانيد.»
ناگاه شنيدم هاتفي در آسمان ندا داد: «يا ابالحسن ارفعهما عنها فلقد ابكيا والله ملائكة السماء ...; اي علي! حسنين را از روي سينه مادرشان بردار، سوگند به خداوند، كه فرشتگان آسمان را به گريه انداختند. (24) »
2 - نام زهراعليها السلام و نزول آب بهشتي
امام صادقعليه السلام فرمود: از ام ايمن نقل شده، كه در راه مكه به جحفه به عطش شديدي دچار شدم تا آنجا كه جانم به خطر افتاد، پس رو به آسمان نموده عرض كردم: اي پروردگار من، مرا دچار تشنگي نمودهاي در حالي كه من خادمه دختر پيغمبرت ميباشم؟ آن گاه ديدم كه سطلي از آب بهشتي ظاهر شد، از آن نوشيدم. قسم به خانمم فاطمه زهراعليها السلام كه بعد از آن تا هفتسال گرسنگي و تشنگي بر من عارض نشد. (25)
براي حضرت زهراعليه السلام كراماتبسياري نقل شده است كه به دليل ضيق مقال، به همين مقدار بسنده ميكنيم.
سيد جواد حسيني
پينوشتها:
1) شيخ محمدرضا مظفر، بداية المعارف، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، ج 1، ص 239.
2) ر.ك، علامه حلي، كشف المراد، (قم، مؤسسة النشر الاسلامي، پنجم، 1415 ه.ق)، ص351.
3) عبدالرحمن شافعي، نزهة المجالس، ج2، ص227.
4) عيون المعجزات، ص51.
5) بحار الانوار، (پيشين)، ج16، ص80 و ج43، ص2 - 4; امالي صدوق، ص475 - 476. و ر.ك: مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص304.
6) بحار الانوار، (پيشين)، ج26، ص 117 - 132.
7) بحار الانوار، ج16، ص80 - 81; ج43، ص2.
8) همان، (پيشين)، ج43، ص3.
9) شعيب بن سعد مصري، روض الفائق، ص214.
10) انسان/13.
11) بحار، (پيشين)، ج35، ص241; امالي صدوق، ص333، ح11.
12) قندوزي، ينابيع المودة، ص198; علي بن يونس عاملي، الصراط المستقيم، ص170.
13) بحار الانوار، ج43، ص3.
14) قاضي نورالله حسيني، احقاق الحق، طهران، مكتبة الاسلامية، ج10، ص401.
15) بحار الانوار (پيشين)، ج26، ص75.
16) اصول كافي، ج1، ص241; بحار الانوار، (پيشين)، ج22، ص546 و ج26، ص41.
17) بحار الانوار، ج 97، ص 195.
18) عسقلاني، لسان الميزان، چاپ حيدر آباد، ج5، ص65; ميزان الاعتدال، ذهيس، بيروت، دارالمعرفة، ج3، ص468.
19) بحار الانوار، ج43، ص45.
20) ذخائر العقبي، چاپ قدس، ص45 - 47.
21) فاطمة الزهراء، پيشين، ص102.
22) انبياء/69.
23) بحار الانوار، ج22، ص491 - 484.
24) بيت الاحزان، ص154.
25) بحارالانوار، ج 62، ص 102; مستدرك الوسائل، ج 5، ص 135، ح 41.