معرفی وبلاگ
با سلام خدمت دوستان تبلاگنویس من تصمیم گرفتم چون در اواخر سال 91 هستیم وآستانه عید نوروز سال 92:بر آن شدم تا باایجاد این تبلاگ درباره نوروز ایرانیان هم به این سنت ایرانی بپردازیم وهم ارزیابی کنیم سال تولید ملی وسالی که قرار است رهبرمان آن را نامگذاری کند :امید است که بتوانم با ایجاد این تبلاگ به شما دوستان کمک کنم سخنی از رهبر عزیزم درباره نوروز: به نظر من آن‌چه كه ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است، یكى از زیباترین و شایسته‌ترین كارهایى است كه مى‌شود با یك مراسم تاریخى و سنّتى انجام داد. اوّلِ سال شمسى ما ایرانی‌ها، - یعنى اوّل بهار - عید نوروز است. اوّلاً ملت ایران افتخار دارد كه سال شمسى او هم سال هجرى است؛ یعنى هم‌چنان‌كه سال قمرى ما - كه سال 1418 است - از مبدأ هجرت خاتم الانبیاء علیه و على آله الصّلاة والسّلام است، سال شمسى ما هم از مبدأ هجرت است. بقیه‌ى ملت‌هاى مسلمان براى سال شمسى خود، از سال میلادى استفاده مى‌كنند؛ ولى ما ایرانی‌ها، هجرت نبىّ اكرم را، هم مبدأ سال قمرى قرار دادیم، هم مبدأ سال شمسى. با ما همرا باشید
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 270465
تعداد نوشته ها : 182
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
zekrollaei92:zahrazekrollaei

منبع:تبيان زنجان

 

  فاطمه زهراعليهاالسلام دختر پيامبر اكرم، سيماي پرفروغ ايمان، نمونه روشن تقوا، و اسوه تمام‏عيار زن مسلمان است. در فضيلت آن بانوي بزرگوار نويسندگان مذاهب اسلامي روايتها آورده‏اند كه هر يك بيانگر گوشه‏اي از عظمت روحي آن نور مبين و گوهر ثمين است. مسلمانان نيك‏نهاد عموما و شيعيان شيفته‏جان خصوصا عشق محمد و آل محمد را پيوسته در سويداي دل نهفته داشته‏اند. در طول قرون با دل و جان به خاندان رسالت عشق ورزيده و جلوه‏هاي اين مهرورزي را با خامه اخلاص رقم زده‏اند.

از جمله عالم نامور شيعه حسين بن علي بن محمد بن احمد الخزاعي در تفسير روض‏الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن علاوه بر مطالب متنوع لغوي، فقهي، كلامي، ادبي در فضيلت‏خاتون دو جهان حضرت صديقه كبري روايتها آورده است، همچنين ذكر و نقل روايت از امامان «امام علي، امام حسن، امام حسين، علي‏بن الحسين، ابوجعفر محمدبن علي، جعفربن محمد الصادق، علي‏بن موسي الرضاعليهم‏السلام‏» (1) در تفسير گرانقدر كشف الاسرار و عدة الابرار بيانگر علاقه و گرايش ابوالفضل رشيدالدين ميبدي به آن انوار پاك است. در اين جا براي نشان دادن هم‏آوايي مفسران شيعي و سني در ذكر مناقب و فضايل حضرت فاطمه، به عنوان نمونه شواهدي از دو تفسير فوق ارائه مي‏گردد.

حضرت فاطمه‏عليهاالسلام و توبه حضرت آدم‏عليه‏السلام
مي‏دانيم كه انديشه جاودانگي به قدمت‏حيات بشر است. نخستين وسوسه شيطان نيز از همين روزنه و بدين‏شكل صورت مي‏پذيرد كه ابتدا شيطان با سوگند خود را خيرخواه آدم و حوا مي‏نماياند (2) و سپس سبب نهي پروردگار را از نزديك شدن به شجره خلد، فرشته شدن يا جاودانگي آن دو القا مي‏كند (3) چون آن دو مبتلا به ترك مندوب شدند توبه كردند و نداي «ربنا ظلمنا» از جان برآوردند تا رحمت‏حق در كسوت «كلمات‏» (4) و تماثيل نور متجلي شد. در اين باب صاحب تفسير عظيم روض‏الجنان چنين آورده است: «چون خداي تعالي آدم را بيافريد و حيات در او آفريد... بر ساق عرش اشباحي و تماثيلي از نور ديد كه بر بالاي سر هر يك نوشته بود: محمد و علي و فاطمه و الحسن و الحسين. آدم گفت: بار خدايا پيش از من بر صورت من خلقي آفريدي؟ گفت: نه. گفت: اينان كه‏اند؟ گفت: فرزندان تواند ولولاهم لما خلقتك و اگر نه ايشانندي تو را خود نيافريدي. گفت: بار خدايا گرامي بندگانند بر تو. گفت: اي آدم اين نامها ياد گير تا در وقت درماندگي مرا به اين نامها بخواني تا فريادت رسم. آدم اين نامها ياد گرفت. چون اين ترك مندوب كرد و خواست تا از آن توبه كند، گفت: بار خدايا به حق محمدصلي الله عليه وآله و علي‏عليه‏السلام و فاطمه‏عليهاالسلام والحسن‏عليه‏السلام والحسين‏عليه‏السلام به حق اين بزرگان كه توبه من قبول كني. خداي تعالي توبه آدم قبول كرد فهذه هي الكلمات‏». (5)

علماي اهل سنت همانند علماي شيعه به دوستي اهل‏بيت مباهات كرده و در اين خصوص به روايات متعدد استناد كرده‏اند. زمخشري در تفسير كشاف ذيل آيه‏اي كه مودت ذوي‏القربي را اجر رسالت‏شمرده، (شوري /23) حديث مفصلي از پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله نقل مي‏كند كه مطلع آن چنين است: «من مات علي حب آل محمد مات شهيدا». (6) از پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله نيز سؤال شد محبت چه كساني به موجب آيه «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي‏» (شوري /23) بر ما واجب شده؟ حضرت بيان فرمودند: علي‏عليه‏السلام و فاطمه‏عليهاالسلام و ابناهما». (7)

حديث كساء و حضرت فاطمه‏عليهاالسلام
مراد از اهل‏بيت در آيه تطهير (سوره احزاب/33) پنج تن آل عباست در اين خصوص قول پيامبر كه از منابع اهل سنت نيز نقل شده است كافي است كه فرمود: «اين آيه درباره من و علي و حسن و حسين و فاطمه نازل شده است‏» (8) ميبدي نقل مي‏كند كه: «رب‏العالمين منت مي‏نهد بر مصطفي عربي كه خواست ما و حكم ما آن است كه اهل‏بيت تو پاك باشند از هر چه آلايش خلقيت است و اوساخ بشريت تا «از خانه به كدخداي ماند همه چيز». الطيبات للطيبين والطيبون للطيبات و در همان تفسير از قول ام‏سلمه آورده است: چون آيه تطهير نازل شد «فارسل رسول الله الي فاطمة و علي والحسن والحسين فقال هؤلاء اهل بيتي‏» (9) در تفسير روض‏الجنان هم مي‏خوانيم: «رسول -عليه‏السلام- حسن‏عليه‏السلام را بر دست راست‏خود نشاند و حسين را بر دست چپ و علي را و فاطمه را در پيش روي، آن گه گليمي خيبري بر ايشان افكند و گفت: اللهم لكل نبي اهل و هؤلاء اهلي، در حال خداي تعالي اين آيت فرستاد (.. انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا» (10)

با وجود قدر و شان عظيم ام‏سلمه و تاييد نيك‏نهادي او توسط پيامبر از همراهي با پنج تن منع مي‏شود ولي جبرئيل با حسن قبول «انت منا» (11) با نورانيتي مضاعف به ملكوت پرواز مي‏نمايد و در آسمانها مي‏نازد و فخر مي‏كرد و مي‏گفت: «من مثلي وانا في السماء طاووس الملائكة و في الارض‏من اهل بيت محمد» يعني چون من كيست كه در آسمان رئيس فرشتگانم و در زمين از اهل‏بيت محمد خاتم پيغامبرانم؟» (12)

مباهله و حضرت فاطمه‏عليهاالسلام
چون سران مسيحي شهر نجران از قبول حقيقت‏سرباز زدند و بر اين پندار كه عيسي‏عليه‏السلام فرزند خداست پاي فشردند به پيامبر اكرم وحي شد تا با آنان مباهله كند، ماجراي مباهله با حضور باشكوه پيامبر و چهار نور پاك به شرح زير صورت پذيرفت:

«حضرت پيامبر و علي و حسنين از پيش مي‏رفتند و فاطمه -عليهاالسلام- بر اثر ايشان مي‏رفت تا به صحرا شدند. ترسايان بيامدند و اسقف ايشان از پيش ايستاد. اسقف گفت: اينان كه‏اند از محمد. گفتند: آن برنا پسر عم و داماد اوست‏بر دخترش و آن زن دختر اوست و آن كودكان دخترزادگان اويند. اسقف به ترسايان نگريد و گفت: بنگريد كه محمد چگونه واثق است كه به مباهله فرزندان و خاصگان خود را آورده است. از مباهله او حذر كنيد كه اگر نه مكان قيصر بودي من اسلام آوردمي، رويها ديدم كه اگر از خدا بخواستندي تا كوهها را از جاي بركند اجابت كردي‏». (13)

رشيدالدين فضل‏الله ميبدي در ذيل آيه مباركه: «فقل تعالوا ندع ابنائنا وابناءكم ونسائنا ونسائكم وانفسنا وانفسكم‏» (آل‏عمران /61) ماجراي مباهله را چنين ياد مي‏كند:

«آن روز كه حضرت رسول اكرم‏صلي الله عليه وآله براي مباهله به صحرا رفتند دست‏حسن و حسين‏عليهماالسلام را گرفته و فاطمه‏عليهاالسلام و علي‏عليه‏السلام از پس ايشان به راه افتادند «رسول ايشان را با پناه خود گرفت و گليم بر ايشان پوشانيد و گفت: اللهم ان هؤلاء اهلي، جبرئيل آمد و گفت: يا محمد و انا من اهلكم چه باشد يا محمد اگر مرا بپذيري و در شمار اهل بيت‏خويش آري؟ رسول‏صلي الله عليه وآله گفت: يا جبرئيل و انت منا.» (14)

پيوند ملكوتي
ازدواج سيده عالم يعني پيوند نور با نور و انتقال زهره زهراعليهاالسلام از بيت نبوت به منزل امامت در واقع سرآغاز ظهور انوار پاك يازده گوهر تابناك برج امامت‏بود كه باشكوهي الهي در زمين و شوري ملكوتي در آسمان برگزار گرديد. در فضيلت‏حضرت علي‏عليه‏السلام بر ديگر خواستگاران فاطمه‏عليهاالسلام پيامبر اكرم فرمود: «لولا علي لم يكن لفاطمة كفو». (15)

پيام ملكوتي همسري حضرت علي و فاطمه را فرشته‏اي شگرف به نام محمود به رسول اكرم رسانيد. پيامبر پرسيد: «يا محمود چه كار را آمده‏اي؟ گفت: جئتك لتزويج النور من النور. آمده‏ام تا نور را به نور دهي. گفتم: آن نور كدام است كه او را به نور دهم. گفت: تزويج فاطمة من علي فاطمه‏عليهاالسلام را به علي‏عليه‏السلام دهي كه خداي تعالي اين عقد را در آسمان ببست.» (16)

آن گاه فرمان آمد، اي مقربان درگاه اي خاصگيان پادشاه سوره «هل اتي علي الانسان‏» برخوانيد. ايشان همه به آوازي دلرباي و الحان طرب‏فزاي سوره «هل اتي‏» خواندن گرفتند و درخت طوبي بر خود بلرزيد و در بهشت گوهر و مرواريد و حله‏ها باريدن گرفت.» (17)

روز بعد از ازدواج وقتي زنان قريش براي تهنيت آمدند حضرت فاطمه جامه‏اي فاخر بر تن داشت كه آنان متحير بماندند گفتند: «يا فاطمه اين حله از كجا آوردي كه همانا در دنيا نباشد و ما نديديم و نشنيده؟ گفت: هذا من عندالله از نزد خداست.» (18)

رشيدالدين فضل‏الله ميبدي در پيوند همسري حضرت علي‏عليه‏السلام با حضرت فاطمه‏عليهاالسلام سخنان زير را نيز مي‏افزايد: فرشته‏اي فصيح به نام راحيل بر منبري سپيد برآمد و خداي را ثنا گفت آن گاه خداوند ذوالجلال بي‏واسطه ندا كرد كه: اي جبرئيل و اي ميكائيل شما دو گواه باشيد كه من فاطمه زهراعليهاالسلام را به زني به علي مرتضي دادم.» (19) چون فرشته اين بشارت را به حبيب خدا داد آن حضرت مهاجر و انصار را خواندند و روي به علي‏عليه‏السلام كردند و فرمودند: «يا علي چنين حكمي در آسمان رفت اكنون من فاطمه‏عليهاالسلام دخترم را به چهارصد (20) درم كاوين به زني به تو دادم.» (21)

حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام سيدة النساء العالمين
حضرت زهراي مرضيه در خانه نبوت و مركز وحي تربيت‏شد پدري چون پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله، همسري چون علي مرتضي، و فرزنداني چون حسنين داشت. روزي زنان قريش با همسران رسول‏صلي الله عليه وآله از حسب و نسب خويش و مفاخرت قوم خود سخن مي‏گفتند. چون فاطمه‏عليهاالسلام وارد جمع شد همه ساكت‏شدند يكي از ايشان گفت: «چرا حديث رها كردي؟ گفتند: براي آن كه در پيش او حديث‏حسب و نسب كردن محال باشد، ديگري گفت: ما بالكم يا بني‏هاشم... چيست اي بني‏هاشم كه همه سيادت جمع كردي خود را و گوي سيادت از همه عالم بربودي، اما پدرت سيد ولد آدم است. و اما تو سيده زنان جهاني. اما شوهرت سيد عرب است و اما فرزندانت‏سيدان جوانان بهشتند و اما مت‏حمزه سيد شهيدان است.» (22) بدين‏جهت پاره‏اي از مفسران آيه «نسبا و صهرا» را در شان حضرت علي‏عليه‏السلام دانسته‏اند كه اميرالمؤمنين جامع سبب و نسب بود «و هيچ كس را از صحابه اين هر دو بيك جاي نبود.» (23)

حضرت محمدصلي الله عليه وآله و فاطمه‏عليهاالسلام
از سخنان و شيوه رفتار پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله با فاطمه زهراي مرضيه‏عليهاالسلام پي مي‏بريم كه علاوه بر محبت فطري پدر و فرزندي، ملكات انساني و فضايل معنوي، دينداري و پارسايي ام‏الائمه حضرت فاطمه‏عليهاالسلام موجب اصلي جلالت و عظمت قدر آن بزرگوار نزد پدر بوده است. محدثان و مفسران قرآن در باب عظمت كفو ولايت و مصداق روشن: «انا اعطيناك الكوثر». روايات متعددي نقل كرده‏اند كه در اين جا به ذكر چند نمونه از تفسير روض‏الجنان (ابوالفتوح رازي) و تفسير كشف‏الاسرار ميبدي اكتفا مي‏شود.

1 - حضرت فاطمه مادر امامان

در خبر است كه رسول شبي به نزديك خديجه‏عليهاالسلام بود و او سخن مي‏گفت: رسول گفت: يا خديجه من تكلمين؟ با كي سخن مي‏گويي؟ گفت: اي رسول‏الله با اين جنين كه در شكم دارم. رسول گفت: بشارت باد تو را كه جبرئيل مرا بشارت داد كه مادينه است و مادر امامان است.»

2 - خانه فاطمه‏عليهاالسلام

اتاقي گلين و كوچك با معنويتي بي‏كرانه است كه تجليگاه نور الهي و مصداق بارز آيت قرآني «في بيوت اذن الله‏» است. «يك روز رسول -عليه‏السلام- اين آيت مي‏خواند مردي برخاست و گفت: اين خانه‏ها كدام است؟ گفت: بيوت الانبياء، خانه‏هاي پيغامبران است. ابوبكر برخاست و گفت: يا رسول‏الله خانه فاطمه و علي از اين جمله هست؟ گفت: هو من افاضلها، خانه ايشان فاضلترين خانه‏هاي ايشان است.» (25)

3 - محبت‏حضرت محمدصلي الله عليه وآله و اطاعت فاطمه‏عليهاالسلام

علاقه و احترامي كه رسول‏الله نسبت‏به فاطمه‏عليهاالسلام اظهار مي‏داشتند در تاريخ رابطه پدر و فرزندي بي‏نظير است. از جمله عادت‏هاي پيامبر اكرم چنان بود كه در ابتدا و بازگشت از سفر به ديدار فاطمه‏عليهاالسلام مي‏رفتند، روزي پيامبر اكرم به ديدار فاطمه‏عليهاالسلام رفتند و آن روز بر در سراي گليمي خيبري آويخته بود، چون آن را ديدند، بازگشتند، فاطمه‏عليهاالسلام برخاست و به حجره رسول آمد و از سبب پرسيد؟ حضرت فرمودند: «يا فاطمه من بر عادت آن‏جا آمدم و لكن در سراي تو بر رسم جباران ديدم پرده فروگذاشته بازگشتم [فاطمه‏عليهاالسلام] برفت پرده از در سراي دور كرد.» (26)

4 - فاطمه‏عليهاالسلام و سجود پيامبرصلي الله عليه وآله

در ابتداي دعوت پيامبر اكرم به اسلام كفار دندان مبارك حضرت را شكستند و خاك و پليدي بر او مي‏ريختند و حضرتش را ساحر و كاهن و مجنون مي‏خواندند. در تفسير آيه مباركه «ان الذين يؤذون الله ورسوله‏». (سوره احزاب /57) از قول عبدالله مسعود نقل شده است كه گفت: «ديدم رسول خدا را در مسجدالحرام سر به سجود نهاده كه كافري شكنبه شتر ميان دو كتف وي فروگذاشت رسول سر از زمين برنداشت تا آن گه كه فاطمه زهراعليهاالسلام بيامد و آن از كتف وي بينداخت.» (27)

5 - فاطمه زهراعليهاالسلام و اندوه پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله

آن روز كه جبرئيل آيه «ان جهنم لموعدهم اجمعين‏» (سوره حجر /43) را آورد حضرت اندوهناك شدند و بسيار گريستند و هيچ كس از صحابه زهره نداشت كه از سر آن تاثر شديد جويا شود. عبدالرحمن عوف مي‏دانست كه رسول خدا به ديدار فاطمه آسايش مي‏يابد از حضرت فاطمه درخواست نمود تا از پيامبر اكرم سبب اين اندوه بزرگ را بپرسد. پيامبر در جواب به فاطمه‏عليهاالسلام فرمودند: چه پرسي از آنچه وهم و فهم هيچ كس بدان نرسد؟ چون حضرت اشاره‏اي به ابواب جهنم و چگونگي دركات دوزخ كردند «فاطمه‏عليهاالسلام بيفتاد و بيهوش شد چون به هوش باز آمد گفت: «الويل الويل لمن دخل النار». (28)

6 - دوستي فاطمه‏عليهاالسلام

چون قريش پيمان حديبيه را شكستند ابوسفيان را براي عذرخواهي نزد پيامبر فرستادند. او خواست از علاقه پيامبر به حضرت فاطمه به نفع خود سود جويد اين بود كه به در خانه فاطمه‏عليهاالسلام رفت و ماجرا را گفت، آن حضرت به او گفتند: «اين كار بزرگتر از آن است كه حديث زنان در آن گنجد.» (29)

7 - فاطمه‏عليهاالسلام و نوازش يتيم

مفسران قرآن كريم آيه «ويسئلونك عن اليتامي‏» (سوره بقره /55) را تاكيدي به «اصلاح كار و مال‏» (30) و نيكي به يتيمان دانسته‏اند. «روزي مهتر عالم يتيمي را ديدند كه كودكان او را سرزنش مي‏كنند و او مي‏گريد و در خاك مي‏غلتد، چون حضرت سبب درماندگي او را پرسيدند. گفت: پدرم روز احد كشته شد، خواهرم فرمان يافت و مادرم شوهر كرد و مرا براند حضرت رسول گفتند: اي غلام اندوه مدار من كه محمدم پدر توام و فاطمه خواهر تو و عايشه مادر تو... آن گاه مصطفي دست وي گرفت و به خانه فاطمه برد و گفت: يا فاطمه‏عليهاالسلام اين فرزند ماست و برادر تو، فاطمه‏عليهاالسلام برخاست و او را بنواخت‏خرما پيش وي بنهاد...» (31)

8 - حجاب حضرت زهراعليهاالسلام

پوشيدگي زن از ديد نامحرم يك فرمان قرآني است. در گذشته براي بيان اين مفهوم خصوصا در فقه واژه «ستر» (32) را به كار مي‏بردند. سعدي شاعر خوش‏سخن هم در معرفي زن پارسا چنين گفته است:

«چو مستور باشد زن و خوبروي به ديدار او در بهشت است‏شوي‏» (33)

و در تفسير هم‏چنين مي‏خوانيم:

«در خبر است كه روزي رسول در حجره فاطمه -عليهاالسلام- بود. مردي نابيناي مادرزاد در بزد. رسول گفت: درآي، او درآمد فاطمه‏عليهاالسلام برخاست و در خانه رفت و تا او بنرفت از خانه بيرون نيامد. رسول بر سبيل امتحان گفت: يا فاطمه چرا از او پنهان شدي و او چيزي نبيند؟ گفت: يا رسول‏الله اگر مرا نبيند، من او را بينم. اليس الله تعالي قال: «وقل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن ويحفظن فروجهن‏». رسول -عليه‏السلام- گفت: الحمدلله اراني في اهل بيتي ما سرني; سپاس آن خداي را كه با من نمود در اهل‏البيت من آنچه مرا خرم بكرد.» (34)

حضرت علي‏عليه‏السلام و فاطمه‏عليهاالسلام
بزرگان علم و عالمان دين در شناخت‏شاني از شؤون حضرت علي‏عليه‏السلام و فاطمه زهراعليهاالسلام درمانده‏اند. ما از طريق رواياتي چون: «احب النساء الي رسول الله فاطمة و من الرجال علي‏عليه‏السلام) و (... فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرك ليلة القدر و انما سميت فاطمة لان الخلق فطموا عن معرفتها» (35) گوشه‏اي از عظمت اين دو عزيز را باز مي‏نماييم و از ميان انبوه روايات تنها به ذكر چند روايت از تفسير روض‏الجنان و كشف‏الاسرار اكتفا مي‏نماييم.

1 - ياري و پرستاري فاطمه‏عليهاالسلام

در جنگ احد كه رسول اكرم و حضرت علي‏عليه‏السلام جراحاتي برداشتند حضرت فاطمه‏عليهاالسلام چهره مبارك پدر و روي نازنين همسر را شست. در همين غزوه شجاعت و فداكاري علي‏عليه‏السلام تا آنجا جلوه نمود كه جبرئيل از آسمان آواز داد: «لاسيف الا ذوالفقار ولافتي الا علي‏» پس از جنگ آن تيغ را به فاطمه‏عليهاالسلام داد و گفت: «بستان اين شمشير را كه امروز با من وفا كرد.» (36)

2 - دعاي حضرت محمدصلي الله عليه وآله

پيامبر اكرم در پاسخ به طعنه زنان قريش كه به حضرت زهراعليهاالسلام گفته بودند: پدرت تو را به مردي درويش داده است چنين فرمودند: «بدان كه اين زنان كه اين گفتند نه بر طريق شفقت گفتند. من تو را به مردي دادم كه «اقدمهم سلما و اكثرهم علما واعظمهم حلما» به اسلام از همه پيشتر است و به علم از همه بيشتر و به حلم از همه عظيمتر. آن‏گه دعا كرد ايشان را و گفت: بار خدايا جمع ايشان مجتمع دار و دلهاشان به هم آر و فرزندان ايشان را وارثان بهشت نعيم كن.» (37)

3 - شمه‏اي از فضايل حضرت علي‏عليه‏السلام و فاطمه‏عليهاالسلام

در وجود مبارك حضرت فاطمه فضايل بيشماري جمع است و زندگاني آن بانوي دوسراي در همه ابعاد نمونه است، از جمله پايداري آن اسوه كامل در تنگدستي و هجوم فقر مادي است; آورده‏اند:

«يك روز اميرالمؤمنين -عليه‏السلام- در حجره فاطمه شد او را يافت كه حسن و حسين را مي‏خوابانيد و ايشان نمي‏خفتند از گرسنگي، فاطمه گفت: يابن عم رسول‏الله! بنگر تا چيزكي به دست آري براي اين كودكان كه از گرسنگي بنمي‏خسبند و سه روز است تا طعام نخورده‏اند؟

اميرالمؤمنين از خانه به در آمد و بنزديك عبدالرحمن عوف شد و او را گفت: ديناري زر به قرض مرا ده. عبدالرحمن دست در كيسه كرد و ديناري از آن برداشت و به اميرالمؤمنين داد او بستد. اميرالمؤمنين به بازار آمد تا چيزي بخرد مقداد را بر سر راه ديد از حالش جويا شد، ديناري كه به قرض گرفته بود به او داد و گفت: تو اوليتري كه تو چهار روز است كه چيز نيافته‏اي و ما سه روز. مقداد آن بستد و برفت، اميرالمؤمنين به مسجد رسول آمد. در شان او و اين قصه، آيت آمده بود كه: «ويؤثرون علي انفسهم ولو كان بهم خصاصة و...» (حشر /9) (38)

4 - پيوستن دو دريا

بعضي از اهل اشارت در تفسير: مرج البحرين يلتقيان (سورة الرحمن /19) نوشته‏اند مقصود از بحرين، فاطمه‏عليهاالسلام و علي‏عليه‏السلام است. و بينهما برزخ (محمدصلي الله عليه وآله) «يخرج منهما اللؤلؤ والمرجان،» الحسن والحسين‏عليهماالسلام است.

و نيز گفته‏اند: از تخصيصات و تشريفات آدمي يكي آن است كه در نهاد وي دو بحر آفريده‏اند يكي بحر سر، ديگر بحر دل، اين اشاره است‏به آيه مرج‏البحرين و بحرين اين جا خوف و رجاست عامه مسلمانان را و بحر قبض و بسط خواص مؤمنان را و بحر هيبت و انس انبياء و صديقان را.» (39)

5 - حضرت فاطمه‏عليهاالسلام خاتون قيامت

ميبدي در تفسير آيه شريفه: «انما وليكم الله و رسوله‏» (سوره مائده /55) با استناد به حديث: «من كنت مولاه فعلي مولاه‏» ولايت دين را اجل ولايات مي‏داند و در فضيلت علي‏عليه‏السلام چنين مي‏نويسد: «علي مرتضي ابن عم مصطفي شوهر خاتون قيامت فاطمه زهراعليهاالسلام كه خلافت را حارس بود و اولياء را صدر و بدر بود...» (40)

در تفسير كشف‏الاسرار علاوه بر آنچه گذشت نام و ياد حضرت فاطمه‏عليهاالسلام مكرر (41) آمده است، براي كوتاهي سخن به ذكر پاره‏اي بسنده شده است.

تاكيد احاديث و همآوازي علماي اهل سنت‏با شيعيان در دوستي اهل‏بيت موجب پيدايش اشعاري در مدح حبيبه خدا حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام شده است كه گزيده اي از آن اشعار را مي‏توان در كتاب مناقب فاطمي (42) مشاهده نمود، البته انعكاس انوار ولايت از مشكوة وجود حضرت زهراعليهاالسلام در لابه‏لاي ديوان شاعران نيك‏نهاد ما به چشم مي‏خورد. از آن شمار است‏شعر عطار نيشابوري كه در آن ماجراي بيان احوال فاطمه‏عليهاالسلام به رسول اكرم و تعليم تسبيح نماز به صديقه كبري آمده است پاره‏اي از آن ابيات چنين است:

«فاطمه خاتون جنت ناگهي پيش سيد رفت در خلوتگهي گفت كرد از آس دستم آبله يك كنيزك از تو مي‏خواهم صله تا مرا از آس رنجي كم رسد تا كي‏ام از آس چندين غم رسد؟ آس گردونم چو يك ارزن بود آس كردن خود چه كار من بود وي عجب در پيش صدر روزگار بود آن ساعت غنيمت‏بي‏شمار دست‏بگشاد و ببخشيد آن همه هيچ نگذاشت از براي فاطمه يك دعاش آموخت زيبا و عزيز گفت اين بهتر تو را زآن جمله چيز انس حضرت جانفزايت‏بس بود تا كه تو هستي خدايت‏بس بود» (43)

در تعليم تسبيح حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام نوشته‏اند: پس از مراسم باشكوه شب ازدواج آن حضرت كه همسران پيامبر و زنان مهاجر و انصار همه به خانه‏هاي خود برگشتند فقط اسماء نزد آن حضرت ماند، چون حضرت فاطمه از خدمت چندين روزه اسماء شرمگين بود تقاضاي خادمه‏اي كرد، پيامبر فرمود: خادمه‏اي خواهي يا چيزي كه از خادمه بهتر باشد؟ گفت: و آن چيست‏يا رسول‏الله؟ گفت: آن كه به عقب هر نماز سي‏وچهار بار تكبير كني و سي‏وسه بار تسبيح و سي‏وسه بار تحميد اين بر زبان صد است و در ترازو هزار يا فاطمه هيچ كس نباشد كه هر بامداد و شبنگاه اين تسبيح بكند و الا خداي تعالي او را مهمات دنيايي و آخرتي كفايت كند.» (44)

آنچه براي ما پس از سپري شدن قرنها شايان توجه مي‏باشد اين است كه رسول اكرم‏صلي الله عليه وآله بجاي بخشش خادمه تسبيحي تعليم فرزندش نمود كه فيض آن جاودانه است چنان كه هم اكنون، امت اسلام تسبيح حضرت زهراعليهاالسلام را بعد از هر نماز مي‏خوانند و نام آن دخت پارسا و انسيه حورا تا آفتاب مي‏درخشد و مسلماني نماز گزارد برجاست و از بركات آن تسبيح و تحميد روح مقدسش بهره‏مند مي‏گردد. زندگاني كوتاه حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام نمودار نوراني صفات حسنه است انعكاس احاديث نبوي و سخنان ائمه هدي در تفسير روض‏الجنان و كشف‏الاسرار نمايانگر گوشه‏اي از فضايل زهراي مرضيه است و اين سخن درست است كه بزرگان علم و ادب و عرفان و كلام... از بيان شاني از شؤون اين گوهر تابناك و اسوه راستين اسلام ناتوانند و در اين مقام ابيات زير بيان حال همگان است كه گفت:

«وصف تو بگذشت از قدر عقول عقل در شرح شما شد بوالفضول گرچه عاجز آمد اين عقل از بيان عاجزانه جنبشي بايد در آن‏» (45)

والسلام

خسرواني شريعتي، سيد محمود؛


پي‏نوشت‏ها و مآخذ

1- ركني، محمد مهدي، جلوه‏هاي تشيع در تفسير كشف‏الاسرار; يادنامه علامه اميني به اهتمام سيد جعفر شهيدي، محمدرضا حكيمي، تهران، مؤسسه انجام كتاب، 1361، ص 165-230.

2- سوره اعراف/21.

3- سوره اعراف /20.

4- سوره بقره /37.

5- الخزاعي النيشابوري، حسين بن علي بن محمد بن احمد، روض‏الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن به تصحيح محمد جعفر ياحقي، محمد مهدي ناصح، بيست جلد، بنياد پژوهشهاي اسلامي، مشهد، 1371، ج‏1، ص‏228.

6- جارالله محمود بن عمر الزمخشري، الكشاف، بيروت، دارالكتاب العربي، ربيع‏الاول،1366، ج‏6، ص‏220.

7- ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، كشف‏الاسرار و عدة‏الابرار، به اهتمام علي‏اصغر حكمت، ده جلد، دانشگاه تهران، 1331-1339، ج‏9، ص‏23.

8- سيد عبدالحسين شرف‏الدين، الكلمة الغرا في تفضيل الزهرا، ترجمه محمد بيدارفر، انتشارات الزهرا، تهران، 1362، ص‏50.

9- ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، همان كتاب، ج‏8، ص‏45.

10- الخزاعي النيشابوري، همان كتاب، ج‏15، ص‏419.

11- محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، يكصدوده جلد، داراحياء التراث العربي،1403، ج‏17، ص‏262.

12- ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، همان كتاب، ج‏2، ص‏151.

13- الخزاعي النيشابوري، همان كتاب، ج‏4، ص‏363.

14- ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، همان كتاب، ج‏2، ص‏147 و 151.

15- محمدباقر مجلسي، همان كتاب، ج‏43، ص‏145.

16- الخزاعي النيشابوري، همان كتاب، ج‏14، ص‏243.

17- ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، همان كتاب، ج‏7، ص‏50.

18- الخزاعي النيشابوري، همان كتاب، ج‏14، ص‏275.

19- ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، همان كتاب، ج‏7، ص‏50.

20- محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، چاپ دوم، المكتبة الاسلاميه، 1362، ج‏43، ص‏105. در اين حديث مهر حضرت فاطمه‏عليهاالسلام پانصد درهم آمده است: «.. مهر جدته فاطمه و هو خمس مائه درهم جياد».

21- رشيدالدين فضل‏الله، همان كتاب، ج‏7، ص‏51.

22- الخزاعي النيشابوري، همان كتاب، ج‏5، ص‏400.

23- همان، ج‏14، ص‏243.

24- همان، ج‏17، ص‏122.

25- همان، ج‏14، ص‏152.

26- همان، ج‏17، ص‏265.

27- ابوالفضل رشيدالدين، همان كتاب، ج‏8، ص‏87.

28- همان، ج‏5، ص‏330.

29- همان، ج‏10، ص‏647.

30- ابوالمحاسن الحسين بن الحسن الجرجاني، تفسير گازر جلاء الاذهان و جلاء الاحزان، به تصحيح ميرجلال‏الدين حسيني ارموي، تهران، ناشر: مهرآيين، 1378، ج‏1، ص‏277.

31- ابوالفضل رشيدالدين، همان كتاب، ج‏1، ص‏595.

32- شهيد مرتضي مطهري، مساله حجاب، نشريه انجمن اسلامي پزشكان، تهران، 1348، ص‏73.

33- مصلح‏الدين سعدي شيرازي، كليات سعدي، به اهتمام محمدعلي فروغي، انتشارات اميركبير، تهران، چاپ اول، 1320، ص‏355.

34- الخزاعي النيشابوري، همان كتاب، ج‏14، ص‏124.

35- محمد باقر مجلسي، همان كتاب، ج‏43، ص‏38 و 65.

36- الخزاعي النيشابوري، همان كتاب، ج‏5، ص‏43.

37- همان، ج‏14، ص‏273.

38- همان، ج‏4، ص‏45 و46.

39- ابوالفضل رشيدالدين، همان كتاب، ج‏9، ص‏412، 421.

40- همان، ج‏3، ص‏150.

41- محمد جواد شريعت، فهرست كشف‏الاسرار، ناشر: اميركبير، تهران،1363، ص‏955.

42- احمد احمدي بيرجندي، مناقب فاطمي در شعر فارسي، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي،1369.

43- فريدالدين عطار نيشابوري، مصيبت‏نامه، به اهتمام نوراني وصال، ناشر كتابفروشي زوار، تهران، 1364، ص‏41.

44- الخزاعي النيشابوري، همان كتاب، ج‏14، ص‏274.

45- جلال‏الدين محمد مولوي، مثنوي به تصحيح رينولد نيكلسون، به اهتمام نصرالله پورجوادي، انتشارات اميركبير، تهران،1363، ج‏3، ص‏3.


پنج شنبه هشتم 1 1392 10:47

X