قسمت اول |
چكيده : اين تحقيق در نظر دارد با بررسي آداب و سنن نوروز در فرهنگ و تمدن ايراني ، به نقش آن در جامعه سازي مهدوي در طول تاريخ بپردازد.مقدمه : مهدويت موضوعي است كه هم با ابتداي آفرينش عالم ارتباط دارد و هم با انتهاي آن، به همين دليل با امتداد خلقت عالم و آدم در ارتباط ميباشد. درك صحيح مهدويت اين امكان را ميدهد تا در طول تاريخ مراحل و ابعاد آن را بهتر جستجو و درك نماييم. شكل گيري جامعه مهدوي يا ديني، آرماني بوده است كه تمام انبياء الهي به دنبال آن بودهاند. بررسي جايگاه تمدنهاي مختلف در ارتقاء سطح اين جامعهسازي در طول تاريخ، موضوعي است كه در بررسيهاي تاريخي و تمدني مغفول مانده است. هويت و تمدن ايران به عنوان يكي از بزرگترين و غنيترين تمدنهاي عالم، جايگاه ويژهاي در جامعهسازي مهدوي داشته است. ما به عنوان نمونه در فرهنگ و تمدن ايراني، نوروز را مورد بررسي مهدويت محور قرار ميدهيم تا ارتباط تمدن ايراني و ايرانيان با مهدويت و موضوع ظهور مشخص گردد.با مشخص شدن ارتباط ميان مهدويت و نوروز، شناخت صحيحتري از پديدة نوروز بدست خواهيم آورد و جايگاه آنرا در نظام جامعهسازي مهدوي درك خواهيم نمود. اين شناخت باعث ميشود تا از برخوردهاي سخيف با نوروز و مؤلفههاي تمدن ايرانيان اجتناب شود. در اين پژوهش و تحليل قصد داريم به سؤالات زير پاسخ دهيم: 1ـ مهدويت و جامعه سازي مهدوي به چه معناست و آيا تمدنهاي مختلف در شكلگيري آن نقش دارند؟2ـ سابقة ايمان و دينداري در ايران چگونه ميباشد و آيا ايرانيان در جامعه سازي مهدوي و نهضت ظهور نقش دارند؟ 3ـ نقش ايرانيان در زمينهسازي ظهور، مربوط به بعد از اسلام ميباشد يا قبل از اسلام نيز بوده است؟ 4ـ آيا ميان نوروز ايرانيان و جامعه سازي مهدوي رابطهاي وجود داشته است؟ اين بررسي در چند بخش ارائه ميگردد: بخش اول: مفاهيم.بخش دوم: ايرانيان و مهدويت. بخش سوم: نوروز و ايرانيان. بخش چهارم: مؤلفههاي مهدوي در مراسمات نوروز. بخش پنجم: شيطان و نوروز. بخش ششم: نتيجهگيري. 1 ـ مفاهيم مهدي، هادي و مهدويت، از ريشه هَدَيَ و هدايت ميباشد و به معناي هدايت بشر به سوي خداوند ميباشد. «ذلكَ الكتابُ لاريبَ فيهِ* هديً للمتقين* الذينَ يُؤمنونَ بِالغَيب* (2) آن كتاب بي هيچ شك هدايت كننده پرهيزگاران است، كساني كه به غيب ايمان دارند» امام صادق (ع) در تفسير اين آيه فرمودند: متقين، شيعيان علي بن ابيطالب هستند و غيب، حجت غائب است (3) « هُو الَّذِي اَرسلَ رَسولَهُ بِالهُدي..* (4) او خداوندي است كه پيامبرش را با هدايت و ديني حق فرستاد تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند، اگر چه مشركان ناخشنود باشند.» بر اساس اين آيات و ديگر آيات مشابه، اين حقيقت بدست ميآيد كه مهدويت چيزي جز هدايت بشر بسوي خداوند در تمام زمينههاي حيات بشري نيست. در واقع تمام انبياء الهي ، امامان ، اولياء الهي و عالمان ديني تنها براي هدايت انسان و اقامه دين بر روي زمين و تحقق سعادت انسان در قرب الهي آمدهاند و تلاش نمودهاند. اين نهضت هدايت و مهدويت از ابتداي آفرينش خصوصاً از ابتداي خلقت آدم آغاز گرديد و با ارتقاء سطح حيات بشر پيش آمد و در هر مقطع برنامه هدايت و سعادت در زندگي بر روي زمين را به بشر ارائه داد. آخرين مرحله از اين برنامة هدفمند و سازمان يافته، تحقق حكومت جهاني حضرت مهدي(ع) ميباشد كه در آن دين الهي در سطح جهان در بالاترين سطح بر روي زمين تحقق خواهد يافت. با اين مقدمه حركت تمام پيامبران الهي، مرحلهاي از تحقق دين كامل برروي زمين توسط حضرت حجت خواهد بود.« لِيُظهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ و كَفي بِاللهِ شَهيداً (5)» امام صادق (ع) در تفسير اين آيه شريفه فرمودند:« اين آيه در حق قائم آل محمد (ص) نازل شده است....» (6). در اين راستا تمام تعاليم انبياء الهي، گزارههاي تحقق مهدويت در طول تاريخ حيات بشر بر روي زمين بوده است. جامعه سازي مهدوي : در راستاي تحقق حكومت جهاني حضرت حجت(ع) لازم است كه تمام گزارههاي دين در جامعه تحقق يابد. در واقع براي شكل گيري حكومت جهاني دين اسلام، بايد مردم و جامعه نيز دين محور باشند و روش زندگي و جامعه انساني بر اساس گزارههاي دين شكل گيرد. تشكيل يك نظام و حكومت مهدوي به تنهايي قادر به پياده كردن عدل و دين در جامعه و جهان نميباشد. همانگونه كه در زمان سليمان نبي و پيامبر اكرم(ص) و اميرالمؤمنين، حكومت و نظام اسلامي شكل گرفته بود، ولي چون مردم و جامعه، اسلامي و ديني نبودند، تحقق كامل دين ميسر نگرديد. پس لازمه شكلگيري حكومت جهاني حضرت و تحقق كامل دين در جامعه و تشكيل جامعة جهاني مهدوي، جامعه سازي مهدوي ميباشد. جامعهسازي مهدوي به معناي تحقق مدل زندگي ديني در روش زندگي مردم است، و اين تلاشي بوده است كه انبياء در طول تاريخ انجام داده اند تا سطح جامعه سازي مهدوي به اين درجه رسيده است.در جامعه سازي مهدوي، اركان مختلف جامعه مانند اقشار مختلف، خانواده، روش تربيت، روابط اجتماعي و.... بر اساس مباني مهدويت تنظيم ميشود. اين راهبرد را در دعاي استراتژيك حضرت حجت(ع) نسبت به جامعه اسلامي مشاهده مينماييم.« اللهم ارزقنا توفيق الطاعه و بعد المعصيه و صدق النيه..........» (7) ظهور : كلمة «ظهور» نوعاً به معناي ظهور شخص امام زمان (ع) مطرح ميشود و مثلاً به همين معني« عجل علي ظهورك» گفته ميشود و البته اين مسألهاي قطعي و غير قابل انكار است، لكن احتمال قوي و جدي ديگري هم وجود دارد كه ظهور به معناي ظهور امر باشد، نه ظهور شخص. البته ظهور كامل و تّام امر، مستلزم ظهور شخص است. يعني تا شخص ظاهر نشود، امر امت به صورت تمام و كامل ظاهر نميشود، ولي در عين حال ميان اين دو تفاوتهايي وجود دارد.اصل اين تفكر و انديشه از اين جا سرچشمه ميگيرد كه ظهور حداقل ميتواند دو معنا داشته باشد: يك بار به معناي طلوع و آشكار شدن و پيدايش بعد از استتار: بدين گونه كه ظهور را نقطة مقابل خفا بگيريم كه نظارت مطلب بيشتر به ظهور شخص ميباشد، و البته اين قابل انكار نيست، و بار ديگر ظهور را از ماده و ريشة « ظهر» معنا كنيم كه عبارت از تقويت و پشتوانه يافتن چيزي باشد كه ما از آن تعبير به پيروزي و حاكميت مقتدرانه مينماييم و در اين برداشت و نظر، مطالب ديگري به ذهن ميرسد و نتايج ديگري به دست ميآيد. اگر ظهور را صفت شخص بگيريم تمام آيات و روايات و ادعيه و زيارات و مناجاتهايي كه در آن واژه ظهور به كار رفته و استعمال شده است، تحقق نيافته و معني پيدا نميكند، مگر با ظهور شخص امام زمان(ع) . زيرا ظهور به معناي پيدايش بعد از استتار و خفا استعمال شدهاست. اما اگر ظهور را به معناي پيروزي و سلطة اسلام تعبير نماييم، حتي ممكن است اين پيروزي ـ البته تا حدودي ـ قبل از ظهور امام زمان(ع) نيز حاصل شود، لكن نه به گونهاي كه مستغني از ظهور آن حضرت باشيم. (8) با توجه به معاني ظهور ميتوان اين برداشت را داشت كه جداي از ظهور علني شخص حضرت حجت(ع) ، براي تحقق و ظهور كامل و جهاني دين در زمين، بايد مراحل مختلف و منظمي طي شود. در واقع سير تلاش انبياء الهي در تحقق دين و ظهور مرحلهاي آن در جامعه، مراحل تحقق مهدويت در طول تاريخ بوده است. پيامبران با به ظهور رساندن گزارههاي دين، قطعات پروژة مهدويت را در جامعه انساني كامل ميكردند تا در نهايت حكومت كامل دين در زمين در زمان حضرت حجت محقق گردد. در واقع هر تلاش و فعاليت ديني كه منجر به عملي شدن دين در جامعه انساني گردد، روش ومرحلهاي در تحقق ظهور كامل دين بر روي زمين است. بر اين اساس بسياري از گزارههاي تمدني كه توسط انبياء يا اولياء الهي در تمدن بشري پايه ريزي شده است، مرحلهاي از تحقق كامل ظهور در زمان حضرت حجت ميباشد، در حقيقت تلاش تمام انبياء و اولياء الهي در طول تاريخ، زمينهسازي ظهور منجي آخرالزمان بوده است. نهضت زمينه ساز ( مُمَهِدون ): ظهور، تشكيل و تحقق حكومت جهاني حضرت حجت (عج)، بدون زمينهسازي و مقدمات تشكيل و وقوع انقلاب امكان پذير نميباشد. بدليل اينكه مهدويت و دين الهي در راستاي هدف خلقت براي تحقق سعادت و هدايت بشر در حيات زميني آمده است، لازمه آن استفاده از امكانات و قوانين حيات مادي و معنوي زندگي بر روي زمين ميباشد. عملكرد ده هزار ساله پيامبران از ابتداي خلقت حضرت آدم تا كنون، گوياي اين حقيقت است كه روند تحقق مهدويت بواسطه اسباب و علل و قوانين حيات بر روي زمين ميباشد. مقدمهسازي، بسترسازي، كادرسازي و زمينهسازي براي حركتهاي انقلابي، اجتماعي و فرهنگي، لازمة حيات زميني ميباشد.در اين راستا از ابتداي خلقت، جهت تحقق مهدويت و تشكيل حكومت حضرت حجت(عج)، نهضت زمينهساز ظهور آغاز گرديد. اين نهضت در مقاطع مختلف گزارههاي فردي و اجتماعي و تمدني جامعه مهدوي را محقق نمودهاست. اين نهضت در دوره برخي انبياء به حكومت زمينه ساز رسيده است مانند دوره حضرت يوسف(ع)، حضرت سليمان(ع) و پيامبر اسلام(ص)، همچنين در دوره حكومت حضرت علي(ع). در دوره آخرالزمان و نزديك ظهور نيز حركتهايي در جهت زمينهسازي انجام ميگردد كه به تشكيل حكومت منجر ميگردد. در اين باره روايات بسياري تحت عنوان ممهدون حكومت مهدي(ع) وجود دارد. در نهضت زمينهساز، ايرانيان نقش مؤثري داشتهاند كه روايات بسياري در اين زمينه وارد شده است. (9) نمونه زمينهسازي و كادر سازي جهت تشكيل حكومت و اداره جامعه و جامعهسازي مهدوي در زمان حضرت يوسف(ع) داريم كه در مدتي كه در زندان به سر مي برد به تربيت و تعليم زندانيان پرداخت و پس از ده سال آنها را تبديل به كارگزاران حكومت خود نمود. اين حركت يكي از راهبردهاي استراتژيك جهت تشكيل و اداره حكومت بوده است، چون خود پيامبر به تنهايي نميتوانست امور مختلف مردم را اداره نمايد و نياز به كارگزار آموزش ديده دارد. نوروز : نوروز بزرگترين جشن ايرانيان از روزگار كهن تا به امروز است و هم چنين نمايانترين جشنهاي بهاري جهان به شمار ميرود. نوروز و مهرگان دو جشن بزرگ طبيعي هستند كه اولي آغاز بهار و دومي آغاز پائيز است. تقدس و احترام و بزرگي نوروز بيش از حد توجه و انتظار است. چون با ماه فروردين كه ويژه فرَوَشيها و ارواح طيبه است شروع ميشود و روز اول آن با نام خدا آغاز ميگردد و اول بهار و اعتدال ربيعي و رستاخيز طبيعت و زندگي مجدد در جهان است. روايات تاريخي در پيدايش نوروز به تفصيل نقل شده است. ابوريحان بيروني عللي چند آورده كه نمايانترين آن نسبت نوروز است به جمشيد كه فردوسي موجب رواج و شهرت آن شده است و اينكه جمشيد پس از برقرار ساختن نظام زندگي و عدل و داد، سر سال نو، روز هرمزد از فروردين به تخت نشست و مردم شادي كردند و آن روز را « روز نو» خواندند و از وي چنين خاطره اي يادگار ماند (10).بخي از علماي ايران ميگويند سبب اين كه اين روز را نوروز مينامند اين است كه در ايام تهمورث، صابئه آشكار شدند و چون جمشيد به پادشاهي رسيد دين را تجديد كرد و اين كار بسيار بزرگ به نظر آمد و آن روز را كه روز تازهاي بود جمشيد عيد كرد، اگرچه پيش از اين هم نوروز بزرگ و معظم بود. (11) در اغلب منابع نوروز منسوب است به زمان جمشيد كه هم انسان نخستين و هم نخستين شاه محسوب ميشده است. هم چنين در همين نقلها آمده كه نوروز جشن آفرينش انسان و خلقت كيومرث است. (12) از ابتداي آفرينش، همواره شاهان آغاز سال را با روز نوروز تعيين ميكردند و اين امر براي همة مردمان موردي شناخته شده و طبيعي است و فَرّ و شكوه آن از روزگار كهن و باستاني است. مردمان نوروز را برپا داشته، جشن گرفته و در اين روز به شادماني و كارهاي نيك ميپردازند و در ايام آن، آسودگي كرده و به آسايش ميگذرانند. (13) ايران : ايران يكي از مماليك باستاني جهان است. نام ايران از كلمة « آريانا» و يا « آيريانيا» كه در «اوستا»، كتاب مقدس زرتشتيان آمده، گرفته شده است و به تدريج طي مرور زمان، تحريف شده و به لفظ ايران امروز، درآمده است. معني كلمه « ايران» ، سرزمين آرياها و سرزمين نجيبزادگان است. (14)كلمه پرشيا كه اروپاييها در مورد ايران بكار ميبرند، از لفظ قديم يوناني« پرسيس» كه به معني ايالت فارسي بوده است و در قديم« پرسا» خوانده ميشد، گرفته شده است. در شمال شرقي يا شرقي ترين نقطه ايران فعلي، منطقه وسيع و پر جمعيتي وجود دارد كه در تمام دوران تاريخ اسلام ، مورد توجه عميق پيشوايان معصوم (ع) ، محدثان ، مؤلفان، مورخان و جهانگردان بوده است. نام اين منطقه پهناور در روزگار گذشته و تاريخ اسلام « خراسان» بوده و هم اكنون نيز به همين نام شناخته ميشود. ايرانيان در تاريخ اسلام به عنوان موالي از آنها ياد شده است. ادامه دارد... پي نوشت ها : 1 ـ تونهاي، مجتبي، موعودنامه، ص 711،(ميراث ماندگار، قم، 1388). نويسنده : حاتم جديدي |